بررسی راهكارهای شناسایی حقوق معنوی
بررسی راهكارهای شناسایی حقوق معنوی در قوانین ایران درگفت وگو با دكتر پرویز نوین
جای خالی خسارت معنوی در قانون مدنی
امروزه
در دنیا برای احراز مسئولیت مدنی معیارهای مختلفی را برشمردهاند. در عین
حال خسارات ایجادکننده مسئولیت مدنی به دستههای مختلفی تقسیم شده است.
ایجاد مسئولیت در اصناف گوناگون هم نیازمند شرایط خاصی است. نگاهی تطبیقی
به موضوعات فوق در جهت درک بهتر مفاهیم مزبور بسیار موثر خواهد بود. لذا در
گفتوگو با دکتر پرویز نوین، عضو هیئت علمی دانشگاه نشستیم تا این موارد
را برای ما بازگو كند.
گفتید كه نظامهای حقوقی رومی-ژرمنی و آنگلو ساكسون در زمینه مسئولیت مدنی و
دریافت خسارات معنوی تفاوتهایی با هم دارند. برای روشن شدن این موضوع
مثالی میزنید؟
به عنوان نمونه در نظام حقوقی آنگلوساکسون استانداردهای دقت و مراقبت برای
کارگر یک کارخانه با استانداردهای یک پزشک جراح کاملا فرق میکند.
استانداردهای یک جراح بسیار قویتر، بالاتر و مطمئنتر است و آن را در
اختیار قاضی میگذارند تا خود او احراز کند که آیا در این استانداردها دقت و
مراقبت رعایت شده است یا خیر، اعم از اینکه آن شخص را مقصر قلمداد کنیم
یا خیر. سیستم حقوقی آنگلوساکسون خیلی به عنصر «Fault» به عنوان تقصیر توجه
نمیکند. در این نظام گفته میشود که ضرر و زیان وارده در چه شرایطی وارد
شده است؟ شرایط مزبور برای آنها بسیار مهم است. اما فرانسویها و ایرانیها
همیشه به دنبال مقصر میگردند و چون بار را به دوش عنصر تقصیر گذاشتهاند،
در بسیاری از مواقع نمیتوانند جواب بگیرند، مجبور شدند به عوامل دیگری
استناد کنند نظیر عنصر خطر و عنصر نقض حق و عنصر ایمنی و سلامتی فرد تا
بتوانند این کمبودها را جبران کنند.
انواع خسارتهای معنوی كدام است؟ در ارتباط با امكان مطالبه آن در دادگاههای ما توضیح دهید.
مجموعه خسارات معنوی از نیمه دوم قرن بیستم بسیار گسترش پیدا کرد و یکی از
دغدغههای فکری جامعه بشری شد. از کوچکترین عاملی که یک خسارت معنوی محسوب
میشود تا عوامل خیلی گسترده نظیر بیحیثیتی و بیآبرویی مشمول این عنوان
است. یعنی در حال حاضر در جامعه بشری مساله غم، اندوه، گرفتاری، ترس،
پریشانی، روانپریشی و اختلال در امور که براساس آن نمیتوان فکر خود را
متمرکز کرد، شروع میشود تا حالت تهمت، افترا، لطمه به حیثیت و شرافت و
اعتبار مالی و اعتبار شهرت تجاری و حتی فریب ادامه خواهد داشت. امروزه حتی
دامنه خسارت معنوی گسترش پیدا کرده است و فراتر از شخص زیاندیده، به
اقوام، بستگان، دوستان و آشنایان نیز که از این حادثه پیشآمده دچار اندوه و
گرفتاری شدهاند، سرایت پیدا کرده است. متاسفانه در نظام حقوقی کشور ما با
وجود اینکه ما متون قانونی نظیر قانون اساسی و قانون مسئولیت مدنی را در
این زمینه داریم، در موراد گوناگون دیده میشود که خسارت معنوی مورد توجه
قرار نگرفته است و اگر هم قرار گرفته، خیلی به ندرت بوده است.
در مورد پذیرش خسارت معنوی در رویه قضایی ما به چه موردی میتوان اشاره کرد؟
یکی از مواردی که میتواند در این زمینه خیلی شاخص باشد و از موارد نادری
است که محاکم به خسارت معنوی رای دادهاند، رای شعبه 1060 دادگاه بود که
چند سال پیش در مورد بیماران هموفیلی صادر شد و قاضی مربوطه هم خسارت مادی و
هم خسارات معنوی را مطرح کرد. با این وجود باید گفت كه به این موضوع توجه
کافی نشده است.
علت این امر چیست؟
دلیل این موضوع آن است که خسارت معنوی از قانون مدنی جدا افتاده است و در قانون مدنی به خسارات معنوی توجهی نشده است. در قانون مزبور فقط خسارت مادی یعنی عین و منفعت مورد توجه قرار گرفته است.
برای حل این موضوع چه باید کرد؟
من معتقد هستم که باید کاری را که فرانسویها انجام دادهاند، شروع کنیم. یعنی دقیقا قانون مسئولیت مدنی خود را به عنوان تبصرههای الحاقی به برخی از مواد قانون مدنی، وارد قانون اخیر کنیم. چنانکه تا به حال چند هزار تبصره الحاقی وارد قانون مدنی کشور فرانسه شده است. هیچکدام از مواد قانون مدنی فرانسه که از سال 1804 تا 1807 نوشته شده است، دست نخورده است و آنها را به عنوان یک گنجینه تاریخی نگه داشتهاند. اما در هر 2 یا 3 ماده، حدود 5 تا 6 اصلاحیه مشاهده میشود. این امر و الحاق تبصرهها به قانون مدنی در پیرو ماده 1258 همین قانون تجویز شده است. اگر احکام قانون مسئولیت مدنی ما داخل قانون مدنی شود، بیشتر میتوان وارد این مباحث شد.
با توجه به اینكه تعهد پزشك، تعهد به وسیله است و نه نتیجه، اگر پزشكی تعهد به معالجه بیماری كند و بستگان بیمار به اعتماد این تعهد رضایت به این معالجه بدهند، ولی درمان موثر واقع نشود و بیمار از دست برود، آیا پزشك مسئول است؟ با چه شرایط و تا چه حدودی؟
زمانی که میان نظام حقوقی ایران از یک سو و نظامهای حقوقی رومی و ژرمنی و آنگلوساکسون از سوی دیگر مقایسهای تطبیقی داشته باشیم، میبینیم که مسئولیت پزشک را به دو قسمت تقسیم میکنند. یک قسمت کار خود پزشک است. یعنی زمانی که پزشک مبادرت به جراحی میکند، ابتدا یک برگه برائت از بیمار خود دریافت میکند. اگر پزشک فعالیت حرفهای خود را به درستی انجام داده باشد و آن استانداردهایی را که پیشتر اشاره کردم، رعایت کرده باشد، معهذا بیمار فوت کند، پزشک هیچ نوع مسئولیتی نخواهد داشت، اما نظامهای حقوقی دیگر تقصیر را به اینجا ختم نکردهاند، زیرا به موردی بر میخوردند که در حالت عادی چنین جراحی نباید باعث مرگ بیمار میشد. یعنی تحقیقات نشان میدهد که این فرد در طی آن جراحی نباید فوت میکرد. لذا یک قاعده دیگر تحت عنوان قاعده «ایمنی و سلامت فرد» در حوزه مسئولیت مدنی ایجاد کردند. این اصل در کنار عنصر تقصیر، خطر و نقض حق قرار گرفت. یعنی ما یا باید مقصر را پیدا کنیم. یا باید بگوییم که چون فعالیت شخص به هر حال ایجادکننده خطر است و از این فعالیت منافعی عاید مرتکب میشود، باید مضار عمل خود را نیز تحمل کند و وی مسئول قلمداد خواهد شد. یا اینکه هر فرد دارای یک حق در جامعه است و آن حق در حال نقض شدن است و نقض این حق یک نوع ضرر است. یا در نهایت گفتند که بالاخره باید از فردی که در جامعه حاضر است، مواظبت شود. این موضوع تحت عنوان «Duty of Care» شناخته میشود.
مصداق توجه به قاعده ایمنی و سلامت مورد اشاره شما چیست؟
به عنوان مثال در زمینه حمل و نقل تنها وظیفه متصدی حمل و نقل این نیست که مسافر یا کالا را از یک نقطه به نقطه دیگر ببرد، بلکه وظیفه اصلی وی این است که اینها را سالم به مقصد برساند.
یعنی هم کالا و هم مسافر را به مقصد حمل کند و هم اینکه آنها را به طور ایمن منتقل کند. این موضوع در زمینههای دیگری نیز گسترش پیدا کرد. در مورد عملیات طبی نیز این مورد مطرح شده است. به این ترتیب علاوه بر رعایت استانداردهای پزشکی در این زمینه، باید دید که آیا بعد از مثلا عمل جراحی، استانداردهای مربوط به ایمنی و سلامت فرد توسط پزشک، پرستار، بیمارستان، تجهیزات پزشکی، سیستم نگهداری و نظایر آن رعایت شده است یا خیر؟ این موضوعات هم سیستم خاص خود را دارد، زیرا ممکن است که یک پزشک از نظر حرفه و کار خود از مسئولیت ناشی از مرگ بیمار خود تبرئه شود، ولی آیا پزشک بعد از انجام جراحی دستورات لازم را به پرسنل تحت نظر خود داده است؟ آیا مراقبتهای لازم را بعد از عمل جراحی انجام داده است؟ آیا مثلا به پرستاران دستور داده که بیمار را پانسمان کنند یا خیر؟
من به خاطر دارم که در اروپا بیماری جراحی کرده بود و بر روی تخت خوابیده بود و حدودا دو هفته تمام بود که پرستاران پشت وی را نشسته بودند و پشت وی عرقسوز شده بود. در نتیجه وی دچار زخم بستر شده بود. در این مورد پزشک معالج پرستاران را اخراج کرد. من در آن بیمارستان بستری بودم و این قضیه را به عینه مشاهده کردم. وی اذعان داشت که نگهداری از بیمار بعد از عمل جراحی اصولا وظیفه من است، ولی من این وظیفه را به پرستاران واگذار کردم، اما آنها به وظایف خود به درستی عمل نکردند و ممکن بود بیمار در نتیجه کوتاهی پرستاران آن بخش، فوت کند. به این ترتیب خود پزشک پشت بیمار را شست و پانسمان کرد.به این ترتیب در مورد اینکه پزشک مسئول اعمال خود است یا خیر، باید وظایف وی را دو بخش کرد. یکی عبارت است از استانداردهای کار پزشک و دیگری هم مسایل مربوط به ایمنی و سلامتی فرد بعد از آن عملیات است. هر کدام از اینها به نوعی میتواند مسئولیتساز باشد. ما نمیتوانیم بگوییم که اگر برائتنامه امضا شد، دیگر پزشک مسئولیتی نخواهد داشت. انگلیسیها هم این موضوع را در نظام حقوقی خود پذیرفتهاند و از آن تحت عنوان «The Health And Security of person» یاد میکنند.
در مواردی دیده میشود که یک بیمار به خصوص در اعمال جراحی مربوط به زیبایی، نیازی به مداخله پزشکی ندارد. با این حال از پزشک خود میخواهد که به جسم وی تعرض کرده و اعضای صورت خود را تغییر دهد. آیا عمل جراحی در این موارد برای پزشک باعث ایجاد مسئولیت خواهد شد؟بله. به نظر میرسد که پزشک در این موارد مسئولیت خواهد داشت، زیرا پزشک باید به آن فرد اعلام میکرد که اعضای صورت شما مشکلی ندارد و شما نیازی به جراحی ندارید و مثلا اعضای صورت شما از این بهتر نخواهد شد.اگر در این حالت پزشک صرفا به درخواست بیمار، وی را عمل کند، خود این عمل جراحی ایجادکننده مسئولیت خواهد بود، زیرا وی به خاطر تجارت و ایجاد درآمد بیشتر اخلاق حرفهای پزشکی را زیر سوال برده است. جراحی که لازم به انجام آن نیست، به دلیل عدم رعایت استانداردهای پزشکی باعث ایجاد مسئولیت پزشک خواهد شد.