حقوق دادخواهی و دفاع در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
پیشگفتار
در هر جامعه منظم و مبتنی بر ارزشهای اسلامی و اصول دموكراسی تقدس و حمایت از حقوق و آزادی اساسی مردم بیانگر اعتلای سطح فرهنگ عمومی حاكمیت قانون و عنایت هیات حاكم در توسعه و تضمین امنیت قضایی اجتماع می باشد. حمایت همه جانبه حاكمیت از حقوق آزادی های اساسی فردی از آن جهت كه متضمن تكریم شخصیت و حیثیت انسانی اشخاص محسوب می شود متقابلاً موجب انگیزش علاقه و جانبداری آنان از نظام حكومتی حاكم بر اجتماع در تثبیت نظم و آسایش داخلی و بسیج در برابر هجوم به ارزش های حاكم و مرزهای داخلی است. خوشبختانه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به پشتوانه گرانقدر مردمی و محصول خون شهدای انقلاب اسلامی در ذیل فصل حقوق ملت و برخی از اصول دیگر اشكال مختلف حقوق و آزادی های فردی را از قبیل : حق آزادی بیان و عقیده تشكیل اجتماعات و راهپیمائی نشریات و مطبوعات فعالیت احزاب مكاتبات و مخابرات و مراسلات و حقوق تساوی افراد در برابر قانون, حمایت از مصونیت حیثیت جان , مال و مسكن به صراحت مورد پیش بینی حمایت قرار داده است. از جمله حقوق اساسی مذكور كه ضامن حراست از سایر حقوق فردی و اجتماعی می باشد و تاثی قابل توجهی در تامین امنیت قضایی جامعه دارد حق دادخواهی زیان دیدگان و متضررین از جبران خسارات وارده و همچنین حق دفاع خواندگان و متهمین در رد دفع دعوی یا اتهامات روا یا ناروا در اقامه دعوی و دفاع نزد مراجع انتظامی و قضائی است. به لحاظ اهمیت موضوع فوق الذكر در مقاله حاضر نگارنده از دیدگاه قانون اساسی به تبیین مبانی و تضمینات حقوق دادخواهی و دفاع پرداخته است.
مبحث اول _ مبانی حقوق دادخواهی و دفاع :
از امام صادق علیه السلام نقل شده ست كه رسول خدا (ص) فرموده هرگاه بین دو نفر قضاوت كنی به نفع یكی از طرفین دعوی نباید رای دهی مگر اینكه مدافعات طرف دیگر استماع شود. برخی از دانشمندان حقوق اسلامی به موجب دلالت حدیث مذكور گفته اند: صدور حكم از ناحیه حاكم اسلامی بدون استماع مدافعات مدعی علیه جایز نیست و چنانچه حاكم اسلامی عمداً قبل از استماع مدافعات مدعی علیه به نفع مدعی حكم نماید این حكم از درجه اعتبار ساقط است زیرا این امر دلالت بر خدشه عدالت حاكم دارد. در حقوق اسلام قاضی باید با توجه به لزوم اجرای عدالت سه اصل ذیل را رعایت كند. اولا – آگاهی بر دعوای مدعی و دفاع مدعی علیه ثانیا _ عدم جانبداری نسبت به طرفین دعوی ثالثا _ وقوف و تسلط بر حكمی كه خداوند متعال در مورد حل و فصل خصومت مقرر كرده است. در نظام حقوقی انگلو _ امریكن عدالت طبیعی به معنی رعایت حداقل ضوابط منصفانه در حل و فصل دعاوی كیفری و مدنی است حداقل ضوابط منصفانه شامل دو اصل ذیل است. اصل اول _ هیچكس نباید قاضی دعوای خود باشد به موجب اصل مذكور چنانچه قاضی دارای نفع شخصی در دعوی بوده یا احتمال جانبداری نسبت به احد از طرفین دعوی در مورد وی موجود باشد , مثلا یكی از آنان رابطه خویشاوندی داشته باشد , صلاحیت رسیدگی به دعوی را فاقد است. اصل دوم _ رعایت حق دادخواهی و دفاع برای طرفین دعوی بر اساس مفاد این اصل اظهارات طرفین دعوی باید استماع گردیده و هیچ فردی بدون رعایت این حق محكوم نشود. طبق اصل مزبور قضات دادگاهها باید فرصت مناسب برای استماع اظهارات و مدافعات طرفین قایل و بدون رعایت این اصل تصمیمی اتخاذ ننماید.
مبحث دوم _ موقعیت حق دادخواهی و دفاع در قانون اساسی
1 _ حق دادخواهی : منظور از حق دادخواهی آن است كه چنانچه حقوق و آزادی های اساسی فردی شخص در معرض تهدید قرار گرفته و یا به آنها تجاوز شود , می تواند از مراجع صلاحیتدار قانونی درخواست جبران خسارت وارده را نموده و مراجع مذكور بی غرضانه و در كمال استقلال در یك دادرسی عادلانه به ادعای وی رسیدگی كرده و در صورت اثبات رای به جبران خسارت دهند. اصل 34 قانون اساسی در خصوص پیش بینی حق مذكور می گوید : (دادخواهی حق مسلم هر فرد است و هركس می تواند به منظور دادخواهی به دادگاههای صالح رجوع نماید همه افراد ملت حق دارند اینگونه دادگاهها را در دسترس داشته باشند و هیچكس را نمی توان از دادگاهی كه به موجب قانون حق مراجعه به آن را دارد منع كرد). همچنین در بند 1 اصل 156 یكی از وظایف قوه قضاییه به عنوان مسئول تحقق بخشیدن به عدالت و پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی , رسیدگی و صدور حكم در مورد تظلمات , تعدیات , شكایات , حل و فصل دعاوی و رفع خصومات و اخذ تصمیم و اقدامات لازم در آن قسمت از امور حسبیه كه قانون معین می كن تلقی و پیش بینی شده است.
2 _ حق دفاع : حق دفاع در مقابل حق دادخواهی است حق دفاع در یك تعریف جامع عبارت است از سلطه غیر قابل انفكاك یا شخصیت فرد كه به وسیله نظام حقوقی كشور به رسمیت شناخته شده و مورد حمایت قرار گرفته است و بموجب آن شخص می تواند رفتار مجرمانه یا ادعای حقوقی علیه خود را كه براساس شكایت اشخاص و یا مقام تعقیب از سوی مراجع انتظامی و قضایی به وی منتسب گردیده است , با همه امكانات و طرق قانونی ردو انكار نماید. هر چند حق دفاع به صراحت حق دادخواهی در قانون اساسی مطرح نشده است لیكن از مفاد اصول 32 و 35 قانون اساسی می توان حمایت قانونگذار رااز این طریق به خوبی درك كرد , زیرا وفق مفاد اصل 32 , فردی كه به موجب اتهام جرمی را حسب قانون دستگیر میشود بلافاصله بادی موضوع اتهام را با ذكر دلایل كتباً به وی ابلاغ و تفهیم شده و حداكثر ظرف مدت بیست و چهار ساعت پرونده مقدماتی به مراجع صالحه قضایی ارسال و مقدمات محاكمه در اسرع وقت فراهم گردد بدیهی است كه غرض قانونگذار از ضرورت تفهیم اتهام با ذكر دلایل آن به شخص مورد تعقیب لحاظ رعایت حق دفاع و استماع مدافعات وی می باشد. همچنین وقتی كه طبق اصل 35 طرفین دعوی كه احد آنان خوانده دعوای حقوقی یا متهم در دعوای كیفری است می تواند در برابر پاسخ به دعوی یا اتهام در دادگاهها وكیل انتخاب كند. قانونگذار به خود اصیل نیز به طریق اولی چنین حقی را اعطا كرده است.
مبحث سوم _ تضمینات حقوق دادخواهی و دفاع:
1 _ استقلال قوه قضاییه و قضات: در رژیم های متكی به آراه عمومی و حامی حقوق و آزادی های اساسی فردی اشخاص بر استقلال قوه قضاییه در برابر قوای مقننه و مجریه تاكید می شود در اصول 57 و 156 قانون اساسی ایران استقلال قوه قضاییه پیش بینی شده است و برای تحقق هدف استقلال قوه قضاییه وزیر دادگستری به عنوان عضو كابینه و نماینده قوه مجریه از دخالت در امور قضایی و دادگاهها ممنوع است و به موجب اصل 160 قانون اساسی صرفاً براساس تفویض رئیس قوه قضاییه می تواند دارای اختیاراتی باشد. وفق اصل مذكور وزیر دادگستری مسئولیت كلیه مسائل مربوط به روایط قوه قضاییه با قوه مجریه و قوه مقننه را برعهده دارد. مطابق اصل 158 قانون اساسی مسئولیت ایجاد تشكیلات لازم در دادگستری تهیه لوایح قضایی متناسب با جمهوری اسلامی , استخدام قضات عادل و شایسته و عزل و نصب آنها و تغییر محل ماموریت و تعیین مشاغل و ترفیع آنان و مانند اینها از امور اداری طبق قانون با رئیس قوه قضاییه می باشد فلسفه استقلال قوه قضاییه جلوگیری از اعمال دادرسی منصفانه و عادلانه دیگر در سرنوشت قضایی اشخاص و همچنین اخلال در ترتیب یك دادرسی منصفانه و عادلانه میباشد به علاوه قاضی نیز در استنباط و ارائه نظر قضایی در پرونده امر كاملاً آزاد است واز هیچ مقامی جز حكم قانون و وجدان پاك و بی آلایش خود تبعیت نمی كند, زیرا اگر قاضی تحت نفوذ و اراده اشخاص رای دهد بدون تردید امكان بی طرفی در قضاوت منتفی گردیده و انحلال جدی تر بر حق دادخواهی و دفاع وارد خواهد شد.
از این حیث اصل 164 قانون اساسی امنیت شغلی قضات تامین گردیده است اصل مزبور مقرر می دارد : قاضی را نمی توان از مقامی كه شاغل آن است بدون محاكمه و ثبوت جرم یا تخلفی كه موجب انفصال است بطور موقت یا دائم منفصل كردیا بدون رضای او محل خدمت یا سمتش را تغییر داد مگر به اقتضای مصلحت جامعه با تصمیم رئیس قوه قضاییه پس از مشورت با رئیس دیوان عالی كشور و دادستان كل و انتقال دوره ای قضات بر طبق ضوابط كلی كه قانون تعیین می كند صورت می گیرد.
2 _ سهولت دسترسی به دادگاه صلاحیتدار : از صراحت اصل 34 قانون اساسی كه مقرر داشته است هر كسی می تواند به منظور دادخواهی به دادگاههای صالح رجوع نماید و همه افراد ملت حق دارند كه اینگونه دادگاهها را در دسترس داشته باشند, مشخص می شودكه دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است كه دادگاههای صالح را به منظور تامین حق دادخواهی و دفاع اشخاص تدارك دیده و در دسترس آنها قرار دهد منظور از دادگاه صالح وفق اصل 159 قانون اساسی دادگاهی است كه به حكم قانون تشكیل شود. حكمت تشكیل دادگاه به موجب قانون آن است كه آزادی اشخاص از تجاوز افراد حقیقی و حقوقی مصون باشد و آنها نتوانند براساس میل خود دادگاه تشكیل داده و با اعمال غرض و سو استفاده حیثیت و آزادی اشخاص را خدشه دار نمایند و یا با انحلال دادگاههای قانونی مردم را از حق دادخواهی و دفاع محروم كنند.
3 _ علنی بودن محاكمات : علنی بودن محاكمات موجب نظارت مردمی بر جریان برگزاری محاكمه و در نتیجه تضمین حقوق دادخواهی و دفاع است. سابقه تاریخی دادرسی ها نشان داده است كه سری بودن رسیدگی در دادگاهها منجر به تضییع حقوق اشخاص گردیده است اصل 165 قانون اساسی به خصوصیت لازم الرعایه علنی بودن رسیدگی در دادگاهها پرداخته و مقرر می دارد : ( محاكمات علنی انجام می شود و حضور افراد بلامانع است مگر آنكه به تشخیص دادگاه علنی بودن آن منافی عفت عمومی یا نظم عمومی باشد یا در دعاوی خصوصی طرفین دعوی تقاضا كند كه محاكمه علنی نباشد در صدر اصل 168 دگر باره خصوصیت علنی بودن محاكمات در رسیدگی به جرائم سیاسی و مطبوعاتی مورد تاكید قرار گرفته است.
4 _ مستدل و مستند بودن احكام دادگاهها : احكام باید موجه و با اصول و موازین حقوقی و فقهی هماهنگ باشد قاضی باید قانون حاكم بر دعوی را در دادنامه ذكر نماید صدور آرا قضائی براساس موازین حقوقی و قضائی در یك جامعه بیانگر حمایت و حساسیت قضات نسبت به حقوق اساسی افراد است . اعمال ترتیب مذكور موجب آن است كه اگر دعوای خواهان یا متضرر از جرم رد شده است بتواند با تنظیم لایحه تجدید نظر خواهی از حقوق دفاع نموده و در نتیجه حق دادخواهی تضمین شود و همین طور چنانچه متهم در اصداری محكوم شده باشد باید استدلال دادگاه در توجیه محكومیت و قانون مورد استناد را درك كند تا در صورت اعتقاد به بی گناهی نسبت به محكومیت خود در مراجع عالی اعتراض نماید. اصل 166 قانون اساسی در موردپیش بینی خصوصیت مذكور مقرر می دارد : احكام دادگاههای باید مستدل و مستند به مواد قانون و اصول باشد كه براساس آن حكم صادر شده است.
5 _ حق داشتن وكیل دعاوی : از جمله اصول مهمی كه قانون اساسی به منظور تضمین هر چه كاملتر حق دادخواهی ودفاع پیش بینی نموده است حق داشتن و انتخاب وكیل در دعاوی مطروحه در دادگاهها از سوی طرفین دعوی و دفاع می باشد. اصل 35 قانون اساسی در این زمینه مقرر می دارد: در همه دادگاهها طرفین دعوی حق دارند برای خود وكیل انتخاب نمایند و اگر توانائی انتخاب وكیل را نداشته باشند باید برای آنها امكانات تعیین وكیل فراهم گردد. در مذاكرات مجلس خبرگان پیرامون این اصل یكی از نمایندگان پیشنهاد كرده بود كه در ذیل مرقوم شود: برای آنها امكانات تعیین وكیل از طرف خودشان فراهم گردد این پیشنهاد از طرف نمایندگان رد شد بدین ترتیب از مذاكرات مجلس خبرگان معلوم می شود كه منظور قانونگذار و روح قانون دلالت بر این مطلب دارد كه اگر طرفین دعوی و دفاع توانائی مالی برای انتخاب وكیل را نداشته باشند, دولت باید برای آنان وكیل تسخیری تعیین نماید. و این تضمین بسیار مهمی در جهت اعمال صحیح حقوق دادخواهی و دفاع محسوب می شود لیكن در عمل صرفاً وفق رای وحدت رویه شماره 15 ردیف 76 و 71 مصوب 28/6/63 مداخله وكیل تسخیری در صورتی كه متهم شخصاً وكیل تعیین نكرده باشد در محاكم كیفری و در مواردی كه مجازات اصلی آن جرم اعدام یا حبس ابد باشد ضروری است. با عنایت به اطلاق اصل 35 در خصوص ضرورت تعیین وكیل تسخیری جهت طرفین دعوی اعم از خواهان یا متضرر از جرم و خوانده یا متهم در دعاوی مدنی و كیفری در دادگاهها صرفنظر از نوع مجازات جرم مورد اتهام در دعاوی كیفری و میزان خواسته در دعاوی مدنی در صورت فقد امكانات مالی آنان در انتخاب وكیل دولت باید در جهت اجرای اصل گامهای موثر و اساسی بر دارد. بمنظور تضمین هر چه بیشتر حق انتخاب وكیل تبصره 2 ماده واحده انتخاب وكیل توسط اصحاب دعوی مصوب دیماه 1369 مقرر می دارد : هرگاه به تشخیص دیوان عالی كشور محكمه ای حق وكیل گرفتن را از متعم سلب نماید حكم صادره فاقد اعتبار بوده و برای بار اول موجب مجازات انتظامی درجه 3 و برای مرتبه دوم موجب انفصال از شغل قضایی می باشد.
6 _ جبران خسارت طرفین دعوی در صورت تفسیر یا اشتباه قاضی : اصل 171 قانون اساسی می گوید :( هرگاه طرفین دراثر تقصیر یا اشتباه در موضوع یا در حكم یا در تطبیق حكم بر مورد خاصی ضرر مالی یا معنوی متوجه كسی گردد در صورت تفصیر مقصر طبق موازین اسلامی ضامن است و در غیر این صورت خسارت بوسیله دولت جبران می شود و در هر حال از متهم اعاده حیثیت می گردد). اصل مذكور از جمله اصول بسیار مترقی قانون اساسی ما در تضمین حقوق دادخواهی و دفاع است به موجب مفاد آن احراز سو نیت قاضی در ایجاد خسارت به طرفین دعوی ودفاع بمنظور اثبات تقصیری وی ضروری است و چنانچه این مطلب احراز شود, قاضی باید خسارات ذینفع را شخصاً بپردازد. و اگر سو نیت قاضی احراز نشود و در عین حال به لحاظ اقدامات توام با حسن نیت اواشتباهی رخ داده و احد از طرفین دعوی و یا هر دوی آنها و یا شخص دیگر متضرر شود خسارات وارده باید از طریق بیت المال جبران گردد این اصل متخذ از فقه امامیه است , زیرا در نظام دادرسی اسلام راجع به خطای حاكم شرع و جبران خسارات وارده بر متهم مواردی بیان شده است چنانچه حاكم شرع براساس شهادت شهود حكم به اجرای حد صادر كرده و بواسطه آن محكوم علیه كشته شود, آنگاه فسق شهود روشن گردد؛ در اینصورت دیه قتل به عهده بیت المال است .
همچنین اگر حاكم شره زنی حامله را جهت اجرای حد یا تحقیق در مورد اثبات آن احضار نماید و آن زن به لحاظ ترس جنین خود را سقط كند دیه جنین به عهده بیت المال است فقها گفته اند: این مورد از موارد خطاست و جبران خسارت خطای حاكم از طریق بیت المال است. اصل 171 قانون اساسی با اندكی تغییر در عبارت درماده 58 قانون مجازات اسلامی سال 70 تكرار شده ولی در عمل مقررات مذكور تاكنون اجرا نشده است در حال حاضر چه بسیار متهمین بی گناهی وجود دارند كه ماهها , بلكه سالها در انتظار محاكمه در بازداشت موقت به سر می برند. و درنهایت پس ازاحراز بیگناهی آنان نزد مقامات قضایی تبرئه می شوند, اما متاسفانه هیچ طریقی برای جبران خسارت وارده بر آنها پیش بینی نشده است. بنابراین در اجرای مواد و اصول مترقی مذكور قانونگذار عادی باید نحوه دادرسی و شیوه درخواست جبران خسارت و مرجع مورد درخواست و بالاخره مورد نیاز را در این خصوص پیش بینی كند. اجرای چنین مقررات اولاً باعث افزایش احتیاط و دقت قضات در جریان تحقیق و رسیدگی دعاوی در جلوگیری از تضییع حقوق اشخاص است و ثانیا به طرفین دعوی و دفاع اطمینان می دهد كه در صورت تضییع حقوق دادخواهی و دفاع به لحاظ تقصیر یا اشتباه قضات موضوع جبران خسارات در هر حال مقرر و پیش بینی شده است.
7 _ اصل عدم جواز تاثیر یا استنكاف قاضی در رسیدگی به دادخواهی : از جمله اصولی كه مشخصا حق دادخواهی را تضمین می كند اصل 167 قانون اساسی است. اصل مذكور می گوید (قاضی موظف است كوشش كند حكم هر دعوا را در قوانین مدونه بیاید و اگر نیابد با استناد به منابع معتبر اسلامی یا فتاوی معتبر حكم قضیه را صادر نماید و نمی تواند به بهانه سكوت یا نقص یا اجمال یا تعارض قوانین مدونه از رسیدگی به دعوا و صدور حكم امتناع ورزد. ماده 598 قانون مجازات اسلامی (تعزیرات و مجازات های باز دارنده) مصوب سال 75 , در مقام تعیین ضمانت اجرای كیفری برای اعمال اصل مزبور مقرر می دارد : ( هر یك از مقامات قضایی كه شكایت و تظلمی مطابق شرایط قانونی نزد آنها برده شود و با وجود این كه رسیدگی به آنها از وظایف آنان بوده به هر عذرو بهانه اگر چه به عذر سكوت یا اجمال یا تناقض قانون از قبول شكایت یا رسیدگی به آن امتناع كند یا صدور حكم را بر خلاف قانون به تاخیر اندازدیا برخلاف صریح قانون رفتار كند دفعه اول از شش ماه تا یكسال و در صورت تكرار بر انفصال دائم از شغل قضائی محكوم می شود و در هر صورت به تادیه خسارت وارده نیز محكوم خواهد شد).
8 _ اصل برائت : از اصول مهم حقوق مدنی و كیفری كه متضمن حفظ شرافت و حیثیت افراد جامعه و مانع تجاوز به حقوق شهروندان در جامعه مدنی متمدن است , اصل برائت می باشد به موجب مفاد اصل مزبور در حقوق مدنی فرض بر برائت ذمه شهروندان نسبت به همدیگر است. ماده 356 قانون آیین دادرسی مدنی در مقام بیان تقریر اصل مذكور چنین می گوید : (اصل برائت است بنابراین اگر كسی مدعی حق یا دینی بر دیگری باشد باید آن را اثبات كند والا مطابق این اصل حكم به برائت مدعی علیه خواهد شد). درحقوق كیفری اشخاص برخوردار از فرضیه بی گناهی هستند به این معنی كه اصل بر عدم ارتكاب رفتار مجرمانه توسط شهروندان است مگر اینكه بر حسب مورد شاكی خصوصی و مقام تعقیب جامعه و یا در جرایمی كه صرفاً جنبه عمومی دارند مقام تعقیب بتوانند با قرائن و دلایل كافی نزد دادگاه صالح و بی طرف و در یك دادرسی منصفانه كه كلیه حقوق دفاعی شخص در آن تضمین گردیده , خلاف آنرا نسبت به طرف دعوای خود ثابت كنند. اصل 37 قانون اساسی در خصوص پیش بینی اصل فوق الذكر مقرر می دارد :(مجازات و اجرای آن باید تنها از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد). ماده 575 قانون مجازات اسلامی (تعزیرات و مجازاتهای باز دارنده) سال 75 به تعیین ضمانت اجرای كیفری اصل برائت پرداخته و اشعار می دارد : (هرگاه مقامات قضایی یا دیگر مامورین ذیصلاح برخلاف قانون توقیف یا دستور بازداشت یا تعقیب جزائی یا قرار مجرمیت كسی را صادر نمایند به انفعال دائم از سمت قضایی و محرومیت از مشاغل دولتی به مدت پنج سال محكوم خواهند شد).
9 _ اصل قانونی بودن جرم و مجازات : از جمله اصول مهم دیگر حقوق كیفری كه همانند اصل برائت ضامن حراست از حقوق و آزادی های اساسی فردی شهروندان جامعه متمدن مدنی است اصل قانونی بودن جرم و مجازات می باشد اصل مزبور تحت عنوان قاعده عقاب بلابیان مورد تایید فقهای اسلام نیز است. به موجب مفاد عنوان فوق الذكر هیچ فعل و ترك فعلی یا بطور كلی رفتاری دارای وصف مجرمانه و قابل مجازات یا اقدام تامینی نیست , مگر آنكه قبلاً از سوی مقنن دارای وصف مذكور گردیده و طی تشریفات مقرر قانونی به مردم ابلاغ شده است. اصل 36 قانون اساسی مبادرت به پیش بینی اصل قانونی بودن مجازات ها نموده و می گوید: (حكم به مجازات و اجرای آن باید تنها از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد). در خصوص اصل قانونی بودن جرم اصل 169 قانون اساسی مصرح است به اینكه (هیچ فعل یا ترك فعلی به استناد قانونی كه بعد از آن وضع شده است جرم محسوب نمی شود). اصل مذكور موجب تضمین حقوق دفاعی متهمین است.
10 _ حضور هیات منصفه در رسیدگی به جرائم مطبوعاتی وسیاسی : حضور هیات منصفه در رسیدگی به جرائم سیاسی و مطبوعاتی تضمین قابل توجهی در حفظ حقوق دفاعی متهمین به ارتكاب جرائم مذكور به شمار می رود. به نظر علما و محققین دادرسی كیفر حضور هیات منصفه به عنوان گروهی كه از متن جامعه درعرصه قضاوت ظاهر شده اند موجب تقویت و حمایت هر چه بیشتر نظارت و مشاركت مردمی در حفظ و حراست از حقوق و آزادی های اساسی اشخاص در اثنای محاكمات كیفری محسوب میشود. گذری به سیر تحول و تاریخچه نهاد هیات منصفه در كشورهای مختلف بیانگر آن است كه به موازات تحول حركتهای انقلابی آزاد خواهانه در جوامع بذل عنایت به برگزاری محاكمات كیفری از طریق حضور هیات منصفه توام بوده است. قانونگذار موسس با تجاربی گرانقدر از مبارزه با دوران ستم شاهی به منظور حفظ و حراست آزادی عقیده و بیان و تضمین حقوق دفاعی اشخاصی كه به نوعی متهم به نقض آزادی های اساسی مذكور در چارچوب اتهام به ارتكاب جرائم مطبوعاتی و سیاسی مورد تعقیب واقع شده اند مبادرت به پیش بینی ضرورت حضور هیات منصفه در رسیدگی به جرائم فوق الذكر نموده است اصل 168 قانون اساسی در این راستا می گوید. (رسیدگی به جرائم سیاسی و مطبوعاتی علنی است و با حضور هیات منصفه در محاكم دادگستری صورت میگیرد نحوه انتخاب شرایط اختیارات هیات منصفه و تعریف جرم سیاسی را قانون براساس موازین اسلامی معین می كند). بمنظور تحقق اصل مذكور جرائم مطبوعاتی با عنایت به لایحه قانونی مطبوعات مصوب سال 1358 شورای موقت انقلاب اسلامی , با حضور هیات منصفه رسیدگی می شود اما قانون عادی تاكنون در خصوص رسیدگی به جرائم سیاسی به تعریف جرم سیاسی نپرداخته است و نحوه شركت هیات منصفه در رسیدگی به جرائم مذكور را معین نكرده است.
11 _ منع دستگیری خود سرانه و لزوم و تفهیم فوری اتهام با ذكر ادله آن : در راستای حمایت از حقوق دفاعی متهمین و حقوق آزادی های اساسی فردی شهروندان اصل 32 قانون اساسی می گوید: (هیچكس را نمی توان دستگیر كرد مگر به حكم و ترتیبی كه قانون معین می كند. در صورت بازداشت موضوع اتهام باید باذكر دلایل بلافاصله كتباً به متهم ابلاغ و تفهیم شود و حداكثر در مدت بیست و چهار ساعت پرونده مقدماتی به مراجع صالحه قضایی ارسال مقدمات محاكه در اسرع وقت فراهم گرددمتخلف از این اصل طبق قانون مجازات میشود). همانگونه كه ملاحظه می شود اصل مذكور نه تنها از اصل آزادی اعمال و رفتار در چارچوب مقررات حمایت نموده و دستگیری خود سرانه و خارج از ضوابط قانونی اشخاص را ممنوع و قابل تعقیب كیفری دانسته است بلكه در صورت بازداشت یا دستگیری قانونی شخص به اتهام ارتكاب جرم, به حق اطلاع فوری متهم از اتهام مطروحه و دلایل آن به نحو كتبی تصریح نموده است زیرا حق آگاهی متهم از مدارك اتهام و شرح ماوقع مطروحه علیه لازمه احترام به حق دفاع است جهل نسبت به موضوع اتهام و خصوصاً عدم ارائه مدارك آن موجب خلع سلاح در دفاع از حقوق و آزادی های اساسی فردی می باشد. ضمانت اجرای كیفری اخلال به اصل مزبور در ماده 575 قانون مجازات اسلامی پیش بینی شده است این ماده می گوید: (هرگاه مقامات قضایی یا دیگر مامورین ذیصلاح برخلاف قانون توقیف یا دستور یا تعقیب جزائی یا قرار مجرمیت كسی را صادر نمایند به انفصال دائم از سمت قضایی و محرومیت از مشاغل دولتی به مدت پنج سال محكوم خواهند شد.)
12 _ ممنوعیت هرگونه شكنجه برای كسب اقرار اطلاع و سوگند: اصل 38 قانون اساسی در جهت پیش بینی آزادی مطلق و سلامت اراده متهم یا مطلع در حین بازجویی و كسب اطلاع مقرر می دارد : (هرگونه شكنجه برای گرفتن اقرار و یا كسب اطلاعی ممنوع است اجبار شخص به شهادت , اقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است متخلف از این امر طبق قانون مجازات می شود). اصل مزبور مورد حمایت قوانین و رویه قضایی دادرسی كیفری است قضات یا مامورین انتظامی باید از اعمال هرگونه رفتار خلاف قاعده و غیر قانونی در حین بازجوئی احتراز جویند. اعتبار یا عدم اعتبار قضایی اقرار حاصله از متهم كه از دلایل اثبات امر كیفری محسوب می شوند بستگی تام به شیوه بازجوئی دارد چنانچه شیوه بازجوئی مبتنی بر اعمال فشار یا حیله یا اغفال متهم باشد و یا به هر نحوی از انحا به اراده آزاده و آگاه وی خدشه وارد آورد, اخلال به حقوق دفاع محسوب می شود. از مفاد اصل 38 معلوم می شود كه اولاً با توجه به اطلاق عبارت (هرگونه شكنجه) نه تنها شكنجه جسمی, بلكه روحی نیز در قانون اساسی ما ممنوع است ثانیا هر چند قانون آیین دادرسی كیفری در منع توسل به اكراه یا اجبار متهم در موقع بازجویی صراحت دارد اما در خصوص اعتباریا عدم اعتبار اقرار حاصل از روش فوق ساكت است. خوشبختانه قانون اساسی به رفع نقیصه مزبور همت گماشته و اقرار حاصل از (شكنجه) را فاقد اثر حقوقی اعلام كرده است. خلاصه اینكه قانونگذار موسس ضمانت اجرای موثری علاوه بر ضمانت اجرای كیفری پیش بینی شده در قانون مجازات اسلامی , در حمایت از حق دفاع متهم با بی اثر كردن اعتبار اقرار ناشی از شكنجه بوجود آورده است. ماده 578 قانون مجازات اسلامی در خصوص ضمانت اجرای كیفری اصل 38 مقرر میدارد :(هر یك از مستخدمین و مامور قضایی یا غیر قضایی دولتی برای اینكه متهمی را مجبور به اقرار كند او را اذیت و آزار بدنی نماید علاوه بر قصاص یا پرداخت دیه حسب مورد حبس از شش ماه تا سه سال محكوم می گردد و چنانكه كسی دراین خصوص دستور داده باشد فقط دستور دهنده به مجازات حبس مذكور محكوم خواهد شد و اگر متهم به واسطه اذیت و آزار فت كند مباشر, مجازات قاتل و آمر , مجازات آمر قتل را خواهد داشت.)
پی نوشت :
1. منوچهر طباطبایی موتمنی , آزادی های عمومی و حقوق بشر انتشارات دانشگاه تهران , تهران 1370 ص 50. 2 . سوره نحل (16) آیه 112. 2 . نهج البلاغه ترجمه اسدا… مبشری, چاپ پنجم دفتر نشر فرهنگ اسلامی تهران 1371 , صص 504 و 503 . 1. سوره نحل (16) آیه 112. 2 . نهج البلاغه ترجمه اسدلله مبشری چاپ پنجم دفتر نشر فرهنگ اسلامی تهران 1371 صص 504 و 503. 1 . استاد ابوالقاسم گرجی , نشریه حقوق تطبیقی , شماره ششم , تهران 1358 ص 93. 2 . جهت مطالعه بیشتر پیرامون جایگاه هیات منصفه مراجعه شود به باقر شاملو , فصلنامه دیدگاههای حقوقی , نشریه دانشكده علوم قضایی و خدمات اداری شماره 3 ( سال اول پائیز 75). صفحات 199 – 169. 3 _ حسین علی موذن زادگان پیشین صفحات 318 و 315. 1 – محمد حر عاملی وسایل الشیعه چاپ پنجم , انتشارات كتابخانه اسلامی تهران , 1401 ه ق , ص 158. 2 – David M. Walker . The Oxford Companion to Law. (New York) 1980 , pp. 867- 68. 1 – Ibid p. 1072. 1 _ حسنعلی موذن زادگان حق دفاع متهم در آیین نامه دادسری كیفری مطالعه تطبیقی آن پایان نامه دكتری حقوق جزا وجرم شناسی , دانشگاه تربیت مدرس تهران 1373 , ص 26. 2 _ اصل 57 مقرر می دارد : (قوانین حاكم در جمهوری اسلامی ایران عبارتند از : قوه مقننه, قوه مجریه و قوه قضاییه كه زیر نظر ولایت مطلقه امر و امانت امت بر طبق اصول آینده این قانون اعمال می گردند این قوا مستقل كه یكدیگرند) و همچنین در اصل 156 می خوانیم ( قوه قضاییه قوه ای است مستقل كه پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی و مسئول تحقق بخشیدن به عدالت و…). 1 . منوچهر طباطبایی موتمنی, پیشین صص 54-53. 1 . اصل 159 مقرر می دارد : ( مرجع رسمی تظلمات و شكایات دادگستری است تشكیل دادگاهها و تعیین صلاحیت آنها منوط به حكم قانون است). 1 . صورت مشروح مذاكرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران چاپ اول , انتشارات مجلس شورای اسلامی , تهران 1364 , ج 1 , ص 725. 1 _ محمد حسن نجفی , پیشین , ج 41 , ص 472 و امام خمینی پیشین ج 2 , ص 481. 1 _ استاد ابوالقاسم گرجی , نشریه حقوق تطبیقی شماره ششم تهران 1358 , ص 93. 2 _ جهت مطالعه پیرامون جایگاه هیات منصفه مراجعه شود به باقر شاملو , فصلنامه دیدگاههای حقوقی , نشریه دانشكده علوم قضایی و خدمات اداری شماره 3 (سال اول پائیز 75) صفحات 199 –169. 1 _ حسنعلی موذن زادگان , پیشین , صفحات 518 _ 315. 1 . همان صفحات 197 و 193.