چک
چک ، مباحث فقهى ـ حقوقى : در
 حقوق تجارت، چک سندى تجارى است براى انتقال تمام یا بخشى از وجوه موجود در
 بانک به حسابِ دارنده چک یا حوالهکرد دارنده. صادرکننده چک، وجوهى را که 
نزد بانک مُحالٌ علیه دارد، بهگونه کلى یا جزئى مسترد میکند یا دستور 
پرداخت آن را به شخص ثالث یا حوالهکرد او میدهد (ایران. قوانین و احکام، 1378ش الف، «قانون تجارت»، مادّه 310؛ نیز رجوع کنید به اسکینى، ص 182؛ ولیدى، ج 1، ص 234ـ235).
 هرچند واژه چَک (یا صک) به معناى حواله یا سند انتقال و مانند اینها، در 
جهان اسلام سابقهاى طولانى دارد (رجوع کنید به بخش :1 مباحث تاریخى)، ولى 
به نظر برخى مؤلفان، چک به صورت سند تجارى نخستین بار در ایتالیا استفاده 
شده است (براى نمونه رجوع کنید به میرمحمد صادقى، ص338). بهتدریج، باتوجه 
به فواید و مزایاى چک، کاربرد این سند تجارى به جاى پرداخت پول نقد رواج 
یافت. مهمترین عوامل رواج چک، به جاى پول، عبارتاند از: دشوارى و مخاطرات
 حمل و نقل پول و شمارش آن، امکان جعل اسکناس (باتوجه به بینام بودنش)، 
دشوارىِ نظارت دولت بر چگونگى جابهجایى پول و درنتیجه دشوارى کشف درآمدهاى
 مالیاتى و مفاسد اقتصادى، مدت نداشتن پول، تعدیل حجم پول در گردش با 
کاربرد چک و افزایش ذخیره پول در بانکها و درنتیجه، تقویت پول ملى و تسهیل 
مبادلات بازرگانى و امکان پرداخت پول با تهاتر (صقرى، ج 2، ص 473ـ474؛ عرفانى، ج 3، ص 89؛ اسکینى، ص 183ـ 184). رواج
 چک در کشورهاى گوناگون، به کوششهایى در صحنه بینالمللى براى یکسانسازى 
قوانین چک انجامید و در نهایت، پیمان چک در 1310ش/ 1931 در ژنو به تصویب 
رسید. برخى از کشورها به آن ملحق شدند یا در قوانین داخلى خود از آن الهام 
گرفتند (عرفانى، ج 3، ص 87؛ اسکینى، ص 187ـ188).
در ایران، پیشینه کاربرد چک بهعنوان سند تجارى، به تأسیس «بانک جدید شرقى»
 در 1305/ 1887ـ 1888 برمیگردد. پس از آنکه این بانک را «بانک شاهنشاهى 
ایران» در 1307 خریدارى کرد، چک نیز به حیات حقوقیاش ادامه داد و بانک 
شاهى پس از اخذ چکهاى با محل، در شهرهاى دیگر به دارنده، اسکناس معادل آنها
 را، که تازه چاپ کرده بود، تحویل میداد. بدینترتیب، افتتاح حساب جارى و 
تسلیم دسته چک به مشترى در بانکها کمکم رونق یافت (صقرى، ج 2، ص 454؛ نیز رجوع کنید به محمدى، ص16)
 تا اینکه در قانون تجارت مصوب 1311ش، مواد 310 تا 317 به چک، به عنوان سند
 تجارى، اختصاص یافت. نخستین مقررات جزایى ایران درباره چک بیمحل، به موجب
 مادّه 238 مکرر قانون مجازات عمومى، در 1312ش به تصویب رسید. در 1331ش، 
«قانون چک بلامحل» مشتمل بر دوازده مادّه و پنج تبصره تصویب شد. باتوجه به 
اشکالات این قانون، در 1337ش و 1344ش قوانین جدیدى در مورد صدور چک بیمحل 
تصویب گردید. در 1355ش قانون صدور چک در 22 مادّه، با نسخ قوانین پیشین، به
 تصویب رسید و در 1372ش و 1382ش اصلاحاتى در آن صورت گرفت (گلدوزیان، ص 266ـ268؛ اسکینى، ص 185ـ186؛ نیز رجوع کنید به ایران. قوانین و احکام، 1384ش، ص 39ـ40).
حقوقدانان درباره ماهیت حقوقى چک و موارد تشابه و افتراق آن با عقود 
ودیعه، قرض، حواله و وکالت بحث کردهاند. به نظر برخى از آنان، هنگامى که 
صادرکننده چک با صدور آن وجه خود را از بانک پس میگیرد، ماهیت آن را 
میتوان فسخ عقد ودیعه دانست، زیرا وى، که پیشتر وجه خود را نزد بانکِ 
محالٌ علیه به ودیعه گذاشته بود، با صدور چک، عقد ودیعه را بهطور کلى یا 
جزئى فسخ میکند؛ اما، اگر چک براى پرداخت دین حالّ (دینى که موعد آن رسیده
 باشد) صادر شده باشد و درواقع نوعى ابزار پرداخت باشد، ماهیت آن حواله 
است، یعنى صادرکننده با صدور چک، یا ظَهرنویس چک با ظهرنویسىِ آن، طلبکار 
خود را به بانک ارجاع میدهد تا از بدهى بانک به او، دین مزبور پرداخت شود (صقرى، ج 2، ص 476ـ477).
 با این همه، به نظر حقوقدانان ماهیت حقوقى چک با عقود مذکور تفاوتهایى 
نیز دارد. مثلا در عقد ودیعه، تصرف ودیعه گیرنده در مال ودیعه، منوط به 
اجازه ودیعهگذار (مودِع) است. همچنین در چک، برخلاف حواله، امضاکنندگان 
مسئولیت تضامنى دارند. حقوقدانان از جمله تفاوتهاى عقد قرض را با افتتاح 
حساب جارى در بانک، این دانستهاند که قرض با همه نوع اموال صورت میپذیرد،
 ولى افتتاح حساب جارى تنها با پول نقد ممکن است.
در حقوق فرانسه پیش از 1865/1282، چک را «نمایندگى در پرداخت» قلمداد 
میکردند و آن را منطبق بر عقد وکالت میدانستند؛ اما، چون چک سندى 
فسخناپذیر است و از سوى دیگر، عقد وکالت عقدى جایز است که به عللى مانند 
فوت طرف عقد پایان میپذیرد، این دیدگاه را در حقوق ایران نپذیرفتهاند 
(عرفانى، ج 3، ص 108ـ110؛ ولیدى، ج 1، ص 248ـ249؛ محمد احمد سراج، ص 76؛ 
عبداللّهبن سلیمان، ص 149). بر این اساس، شمارى از حقوقدانان (براى نمونه رجوع کنید به صقرى، ج 2، ص 477، پانویس 52؛ عرفانى، ج 3، ص 111)
 تلاش براى انطباق عمل حقوقى صدور چک یا انتقال حقوقىِ آن بر یکى از عقود 
معین را بیثمر تلقى کرده و موضوع چک را داراى ماهیت خاص و نوعى دستور 
پرداخت وجه دانستهاند.
درباره آثار حقوقى صدور چک و چگونگى رابطه حقوقى افراد ذینفع در آن، آراى 
گوناگونى ابراز شده است: انتقال طلب با انتقال چک، انتقال دین به محالٌ 
علیه (بانک)، و شرط به نفع شخص ثالث در قرارداد میان صاحب حساب و بانک (نبوى رضوى، ص 19ـ20؛ جزایرى فارسانى، ص 3ـ4).
 برخى صدور چک را ایقاع* و تعهد یک جانبه و برخى دیگر آن را گونهاى 
قرارداد دانستهاند. برخى حقوقدانان نیز ترکیبى از این دو نظریه را 
پذیرفته و برآناند که رابطه صادرکننده با گیرنده اصلىِ چک، رابطهاى 
قراردادى و با دارندگان بعدى چک، نوعى تعهد یک جانبه است (نبوى رضوى، ص 17ـ20؛ اسکینى، ص 185ـ186، نیز رجوع کنید به ص 25ـ27). با این همه، به نظر صقرى (ج 2، ص 475) هسته اصلى چک در واقع همان عقد حواله است که متناسب با مقتضیات عصر تکامل یافته است.
حقوقدانان این سؤال را مطرح کردهاند که آیا با انتقال چک تعهد ابتدایى به
 تعهد دیگرى که سند چک نشاندهنده آن است، تبدیل میشود یا نه؟ برخى آن را 
نوعى تبدیل تعهد دانسته و برخى دیگر با استناد به اینکه اصل، بر عدم تبدیل 
تعهد است، چک را صرفآ ابزار پرداخت شمردهاند. برخى نیز تسلیم چک را، مانند
 حقوق فرانسه، تنها به معناى ضمانت پرداخت دانستهاند. در صورت پذیرش نظریه
 تبدیل تعهد، گیرنده چک نمیتواند به تضمینات قرارداد اصلى استناد کند و 
تنها از حقوقى که از خود سند چک ناشى میشود، بهرهمند میگردد؛ اما، اگر 
انتقال چک تبدیل تعهد انگاشته نشود، درصورت عدم وصول چک، گیرنده آن 
میتواند به تضمینات معامله اصلى استناد کند و از آنها به نفع خود بهره 
ببرد (اسکینى، ص 204ـ205، نیز رجوع کنید به ص 22ـ24؛ صقرى، ج 2، ص 477ـ482).
در تنظیم سند تجارى چک، مانند برات، سه نفر نقش دارند : صادرکننده، دارنده و
 پرداختکننده (بانک محالٌ علیه). همچنین مقررات ضمانت، ظهرنویسى و اعتراض 
در این دو سند، مشابه یکدیگر است (عرفانى، ج 3، ص90؛ اسکینى، ص 183)؛
 ازاینرو، در برخى کشورها چک را براتى میدانند که بهعهده بانک صادر 
میشود و به محض رؤیت، قابل پرداخت است (نبوى رضوى، ص 16). اما چک با برات 
تفاوتهاى مهمى هم دارد، از جمله اینکه صدور چک ذاتآ کار تجارى بهشمار 
نمیرود، مگر آنکه از طرف تجار یا براى امور تجارى صادر شده باشد (ایران. قوانین و احکام، 1378ش الف، «قانون تجارت»، مادّه 318)،
 برخلافِ صدور برات که ذاتآ عملى تجارى است (همان، مادّه 2، بند8). حق تمبر
 در چک، ثابت است اما در برات متناسب با مبلغ آن متغیر است. در چک، برخلاف 
برات، اعلام قبول سند، لازم نیست. صدور چک در وجه حامل، برخلاف برات، ممکن 
است (ستوده تهرانى، ج 3، ص 101ـ 
102؛ عرفانى، ج 3، ص 91؛ نیز رجوع کنید به نبوى رضوى، ص 27ـ31؛ عبداللّهبن
 سلیمان، ص 145ـ146؛ ایران. قوانین و احکام، 1378ش الف، «قانون تجارت»، 
ماده 223، بند7، مادّه 312). در حقوق ایران چک از اسناد لازمالاجراست (ایران. قوانین و احکام، 1379ش الف، «قانون صدور چک»، مادّه 2)، اما به استناد مادّه 1287 قانون مدنى، فاقد ویژگیهاى سند رسمى است (نیز رجوع کنید به ولیدى، ج 1، ص 249؛ نبوى رضوى، ص 24).
براى صدور چک رعایت شرایط ماهوى و شکلى را لازم شمردهاند. از شرایط ماهوى 
آن، اهلیت صادرکننده است؛ یعنى، بالغ و عاقل و رشید بودن، رضایت داشتن بر 
این عمل حقوقى و مجبور یا مُکرَه نبودن. از دیگر شرایط ماهوى، مشروعیتِ جهت
 و موجود بودنِ موضوع تعهد است (عرفانى، ج 3، ص 105ـ 108؛ اسکینى، ص 202ـ203).
 مادّه اول قانون صدور چک، تنها بانک را به عنوان محالٌ علیه پذیرفته است؛ 
ازاینرو، به نظر برخى حقوقدانان مفاد این قانون، بهویژه مقررات جزایى 
آن، شامل چکهایى که محالٌ علیه آنها بانکها نباشند، نخواهد بود (اسکینى، ص 203).
 باوجود این، برخى دسته چکهاى مؤسسات اعتبارى و صندوقهاى قرضالحسنه را نیز
 چک به معناى حقوقى و مشمول مادّه 310 قانون تجارت دانستهاند (براى نمونه رجوع کنید به صقرى، ج 2، ص 454ـ456).
از مهمترین شرایط شکلى صدور چک اینهاست: نوشتن کلمه چک بر روى برگه چک، 
تعهد بدون قید و شرط براى پرداخت مبلغ معین، درج نام کسى که مبلغ چک را 
میپردازد (مُحالٌعلیه)، محل پرداخت چک، محل و تاریخ صدور چک، گیرنده چک، 
امضاى صادرکننده چک و نام او 
(ولیدى، ج 1، ص 241ـ243؛ ستوده تهرانى، ج 3، ص 102ـ106؛ عرفانى، ج3، 
101ـ104؛ نیز رجوع کنید به ایران. قوانین و احکام، 1379شالف، «قانون صدور 
چک»، مادّه 3؛ همو، 1378ش الف، «قانون تجارت»، مادّه 311).
درج برخى مندرجات در ورقه چک الزامى نیست، مانند ذکر علت صدور چک، قید 
ضمانت، تعیین نام کسى که چک در وجه او صادر میشود، قید بدون حواله کرد و 
قید عدم ظهرنویسى (عرفانى، ج 3، ص 104؛ اسکینى، ص 193).
بنابر مادّه 312 قانون تجارت، چک ممکن است در وجه حامل یا شخص معین یا به 
حواله کرد باشد و ممکن است به صرف امضا در پشت آن (ظهرنویسى) به دیگرى 
منتقل شود. ظهرنویسى عملى حقوقى و درواقع قراردادى است میان دارنده چک و 
کسى که چک را منتقل کرده است (ولیدى، ج 1، ص 244).
 ظهرنویسى گونههاى متعدد دارد و گاه براى انتقال مالکیت چک به دارنده جدید
 صورت میگیرد و موجب مسئولیت ظهرنویس در برابر او میشود. در نوع دیگرى از
 ظهرنویسى، ظهرنویس براى وصول مبلغ چک و واریز آن به حساب دارنده به بانک 
وکالت میدهد. گاهى ظهرنویسى براى وثیقه گذاشتن مبلغ چک انجام میگیرد. در 
این نوع ظهرنویسى، دارنده چک، در صورتى که مالک اصلى به تعهد خود عمل نکند،
 میتواند با استفاده از حق وثیقه خود براى وصول طلب خود اقدام نماید (کاتبى، ص 237ـ238؛ ولیدى، ج 1، ص 244ـ 246؛ یعقوبى، ص 183ـ184؛ نیز براى تفاصیل رجوع کنید به اسکینى، ص 85 ـ107).
امضاکنندگان چک، اعم از صادرکننده و ظهرنویس، در برابر دارنده سند مسئولیت تضامنى دارند (کاتبى، ص 232ـ233؛ عرفانى، ج 3، ص 71، 114).
 درنتیجه، دارنده چک میتواند در صورتى که چک بیمحل باشد یا بانک محالٌ 
علیه به دلیل ورشکستگى قادر به پرداخت آن نباشد، به هریک از مسئولان چک یا 
همه آنها مراجعه کند؛ البته براى برخوردارى از این حق باید مقررات قانونى 
رعایت شود. شکایت دارنده چک در برابر ظهرنویسان تنها از طریق دعواى حقوق 
میسر است و مقررات جزایى، که در قانون صدور چک پیشبینى شده است، تنها شامل
 صادرکننده چک میشود (ایران. 
قوانین و احکام، 1379شالف، «قانون صدور چک»، مادّه 20؛ همو، 1378شالف، 
«قانون تجارت»، مادّه 314؛ نیز رجوع کنید به ستوده تهرانى، ج 3، ص 145ـ146؛
 عرفانى، ج 3، ص 114). صادرکننده، ظهرنویس یا ضامن آنها نمیتوانند 
دربرابر دارنده چک به صحت معامله اصلى یا برآورده نشدن تعهدات طرف خود در 
معامله اصلى استناد کنند. آنها، درواقع، متعهد سند تلقى میشوند و باید 
تعهد خود را نسبت به این سند انجام دهند. تعقیب کسى که بدون دلیل سند چک را
 دارا شده است، به دعواى حقوقى مستقلى نیاز دارد (کاویانى، ص 123ـ134).
مراد از صدور چک بیمحل، صدور چک بدون اعتبار یا بدون وجود وجه چک در تاریخ
 مقرر در چک در حساب صادرکننده است. مسدود بودن حساب بانکى صادرکننده، 
دستور به عدم پرداخت وجه چک (ایران. قوانین و احکام، 1379ش الف، «قانون صدور چک»، مادّه 14) و تنظیم نادرست چک (مانند مطابقت نداشتن امضا، آشفتگى در مندرجات چک و قلمخوردگى آن) نیز در قانون در حکم صدور چک بیمحلاند (عرفانى، ج 3، ص130ـ133، 138ـ139؛ اسکینى، ص 207ـ 213؛ ستوده تهرانى، ج 3، ص 134ـ141).
یکى از راههاى وصول وجه چک پرداختنشده یا بیمحل، درخواست صدور اجرائیه بر پایه مقررات اجراى اسناد رسمى است (رجوع کنید به عرفانى، ج 3، ص 126ـ 128؛ ولیدى، ج 1، ص 252، 280ـ282؛ اسکینى، ص220ـ 221). راه دیگر براى وصول مبلغ چک در این قبیل موارد، شکایت کیفرى دارنده چک در برابر صادرکننده است (نیز رجوع کنید به عرفانى، ج 3، ص 129ـ140؛ ولیدى، ج1،ص253ـ254، 279ـ280؛ اسکینى، ص207ـ220).
 راه دیگر وصول مبلغ چک بیمحل، اقامه دعواى مدنى است که، برخلاف دو روش 
دیگر، علاوه بر صادرکننده، ممکن است در برابر دیگر مسئولان چک، ضامنان و 
ظهرنویسان، اقامه شود (ستوده تهرانى، ج 3، ص 145؛ عرفانى، ج 3، ص 128ـ129؛ اسکینى، ص 221ـ222).
 به موجب اصلاحاتى که در قانون صدور چک در 1382ش صورت گرفت، جنبه کیفرى 
صدور چک تعدیل شد؛ از جمله صدور چک براى تضمین یا براى تأمین اعتبار، صدور 
چک مشروط یا وعدهدار یا سفید امضا از شمول مقررات کیفرى خارج گردید (رجوع کنید به اسکینى، ص 213ـ 214، 218).
چکها، برحسب اینکه در بانک محالٌ علیه به مسئولیت بانک صادر نشده یا شده 
باشند، به عادى و فوقالعاده تقسیم میشوند. صادرکنندگان چکهاى عادى اشخاص 
حقیقى یا حقوقیاند که به نام خود حساب جارى باز کرده و دسته چک گرفتهاند.
 آنان میتوانند چک را در وجه یا به حوالهکرد شخص معین یا در وجه حامل 
تنظیم نمایند. در ایران مقررات چکهاى عادى تابع قانون تجارت و قانون صدور 
چک 1355ش است. چکهاى فوقالعاده، چکهایى است که در آنها، تعقیب صادرکننده و
 دیگر مسئولان سند مفهومى ندارد و این چکها، علاوه بر قوانین مذکور، تابع 
مقررات خاص خود و در پارهاى موارد (از جمله مقررات حفاظتى سرقت و 
مفقودشدن) مشمول قواعد مشترک همه چکها هستند (عرفانى، ج 3، ص 92؛ صقرى، ج 2، ص 463ـ464).
از جمله چکهاى فوقالعاده، «چک تضمین شده» است. این نوع چک را بانک، به 
درخواست مشترى، به عهده همان بانک صادر، و پرداخت آن را تضمین میکند (ایران. قوانین و احکام، 1379ش الف، «قانون صدور چک»، مادّه 1). برخى حقوقدانان این نوع چک را چک بانکى دانستهاند نه چک تضمینى، زیرا بانک، ضامن پرداخت آن نیست بلکه متعهد و صادرکننده آن است (رجوع کنید به عرفانى، ج3،ص97؛ اسکینى،ص197). هیئت عمومى دیوان عالى کشور این نوع چک را مانند اسکناس دانسته است (رجوع کنید به عرفانى، ج 3، ص 97؛ براى توضیح و نقد این نظر رجوع کنید به ستوده تهرانى، ج 3، ص 113ـ123؛ اسکینى، ص 196ـ 197).
 نوع دیگرى از چکهاى فوقالعاده، که در اصلاحات سال 1372ش قانون صدور چک 
پیشبینى شده، «چک تأیید شده» است که اشخاص به عهده بانکها به حساب جارى 
خود صادر میکنند و بانک محالٌ علیه، پرداختِ وجهِ آن را تأیید میکند (ایران. قوانین و احکام، 1379ش الف، «قانون صدور چک»، مادّه 1؛ نیز رجوع کنید به عرفانى، ج 3، ص 94ـ95؛ اسکینى، ص 197ـ 198).
چک مسافرتى یا چک در گردش، از دیگر چکهاى فوقالعاده است که بانک صادر 
میکند و وجه آن در هریک از شعب آن بانک یا توسط نمایندگان و کارگزاران آن،
 پرداخت میگردد. این نوع چک، که ابتدا در انگلستان رواج یافت، در بند 
چهارم مادّه یک قانون صدور چک ایران پیشبینى شده است. مبلغ مندرج در این 
چکها با ارقام صحیح و بدون اعشار نوشته میشود. بعضى حقوقدانان این نوع چک
 را مشمول مقررات چک ندانسته و آن را صرفآ تعهد بانک صادرکننده به پرداخت 
مبلغ معینى در وجهِ دارنده آن بهشمار آوردهاند؛ ولى این نظر، با مادّه شش
 کنوانسیون 1931 ژنو، که صدور چک را به حواله کردِ خود صادرکننده نیز 
پذیرفته، ناسازگار شمرده شده است(رجوع کنید به عرفانى، ج 3، ص 96؛ اسکینى، ص200ـ201؛ عبداللّهبن سلیمان، ص 148ـ149).
از دیگر چکهاى فوقالعاده، چک دولتیاستکه وزارتخانهها، مؤسسات و شرکتهاى
 دولتى، براى بیرون کشیدن وجه به عنوان تنخواهگردان یا انتقال آن به شخص 
معین و بدون حوالهکرد براى مبالغ ده میلیون ریال و بالاتر، با قید علت 
پرداخت، صادر میکنند (براى تفصیل مقررات آن رجوع کنید به صقرى، ج 2، ص 468ـ469).
نوع دیگر چک، چک رسمى است که دفترخانههاى اسناد رسمى آن را تنظیم میکنند.
 این سند به عنوان قبض اقساط در مواد 28 و 30 آییننامه دفتر اسناد رسمى 
مصوب 1317ش و مادّه یک آییننامه اجراى مفاد اسناد رسمىِ لازمالاجرا، ذکر 
شده است. در صورت عدم پرداخت این چک در موعد مقرر، با تقاضاى ذینفع، 
اجرائیه صادر میشود (همان، ج 2، ص 469).
چکهاى دیگرى نیز هستند که در قوانین ایران پیشبینى نشده، اما در قوانین 
برخى از کشورها گنجانده شدهاند، مانند چک بسته، چک تهاترى، چک برات بانکى،
 چک صورتحسابى، چک رسیده، چک صندوقى. چک بسته ــکه در مواد 37 و 38 پیمان 
ژنو (مصوب 1931)، در حقوق انگلیس و فرانسه شناخته شده ــ همان چک معمولى 
است که صادرکننده یا دارنده بر روى آن دو خط موازى به صورت مورب درج میکند
 و مبلغ چک فقط از طریق یک حساب بانکى به حساب بانکى دیگر قابل نقل و 
انتقال است. چک بسته بر دو نوع است: عام و خاص. در چک بسته خاص، نام بانک 
خاصى میان دو خط موازى ذکر میشود ولى در چک بسته عام هیچ مطلبى درج 
نمیشود (عرفانى، ج 3، ص 92ـ93؛ اسکینى، ص 198ـ199؛ عبداللّهبن سلیمان، ص 147ـ148).
 چک تهاترى (یا چک واریز به حساب)، که هیچگاه دارنده آن به وصول نقدى مبلغ 
آن مبادرت نمیکند، در مادّه 39 پیمان ژنو پیشبینى شدهاست و وجه آن باید 
به حساب معینى واریز شود. چک برات بانکى، چکى است که یک بانک، به دلیل 
داشتن نقدینگى یا اعتبار نزد بانک دیگر، به نام آن بانک صادر میکند. چک 
صورت حسابى براساس فهرست حسابهاىِ تنظیم شده، صادر و در آن سند هزینه به چک
 الصاق میشود. معمولا نام حساب تنظیم شده یا شماره آن روى چک قید میشود؛ 
بنابراین، دریافتکننده با امضاى ظهر چک براى دریافت مبلغ مندرج در آن، 
درواقع صورت حساب یا اسناد ضمیمه را نیز تأیید میکند. چک رسیده، که در 
انگلستان بیشتر از کشورهاى دیگر رواج دارد، اوراقى است با مبالغ معین و 
معاف از مالیات که دارنده میتواند براى رفع نیازهاى شخصى خود بهتدریج از 
آنها استفاده کند. چک صندوقى، که معمولا بانکها در پرداخت تعهدات خویش از 
آن استفاده میکنند، چکى است که بانک بر روى خود میکشد و صندوقدار یا یکى
 از مسئولان بانک آن را امضا میکند (عرفانى، ج 3، ص 99ـ100؛ صقرى، ج 2، ص 469ـ472؛ یعقوبى، ص 43).
آرا و احکام فقهى. پس از رواج چک به عنوان سند تجارى در معاملات، احکام 
فقهى آن مورد توجه فقها قرار گرفت. بیشتر فقها ماهیت چکهاى عادى را مانند 
حواله و آنها را مشمول احکام حواله دانستهاند (براى نمونه رجوع کنید به 
بحرالعلوم، ص 116ـ117؛ مکارم شیرازى، ج 2، ص 195؛ محمد احمد سراج، ص 71). 
به نظر آنها، چک مانند دیگر اوراق تجارى، نوعى سند دَین یا وثیقه دین است و
 به مثابه اوراق مالى، مال نقد محسوب نمیشود (رجوع
 کنید به گلپایگانى، ج 2، ص 39؛ طباطبائیحکیم، ج 2، قسم 1، ص 209؛ موسوى 
اردبیلى، ج 1، ص 202؛ قس خوئى و تبریزى، ج 2، ص 171ـ172؛ عبداللّهبن 
سلیمان، ص 162ـ 163)، البته چکهاى تضمینى، مانند اسکناس، مال نقد به شمار میروند (توضیحالمسائل مراجع، ج 2، ص 649).
 بر این اساس، برخى گفتهاند دادن چک به بستانکار در صورتى اداى دین یا 
پرداختِ ثمنِ معامله است که عرف، چنین کارى را اداى دین بداند (رجوع کنید به امام خمینى، 1424، ج 2، ص 943؛ تبریزى، ص 486؛ خامنهاى، ج 2، ص 165ـ 166). به نظر برخى، دادن چک، جز در مورد چک در وجه حامل، موجب برائت ذمه مدیون نمیشود (براى نمونه رجوع کنید به اسکندرى، ص 205). با وجود این، بعضى فقها در برخى موارد، دادن چک را موجب برائت ذمه کسى دانستهاند که دَین شرعى (مانند خمس) برعهده اوست (براى نمونه رجوع کنید به خوئى و تبریزى، ج 6، ص 157).
فقها درباره جواز و عدم جواز فروش چک مدتدار به بهاى نقد با مبلغى کمتر از
 وجه چک، آراى گوناگونى ابراز کردهاند. برخى فقها خرید و فروش چک را مطلقآ
 ممنوع شمردهاند (رجوع کنید به امام خمینى، 1390، ج 2، ص 619؛ صدر، ج 4، ص 87، 89). برخى این معامله را بیع ندانسته و آن را عقدى مستقل یا نوعى قرض همراه با ربح به شمار آوردهاند (براى نمونه رجوع کنید به محمد احمد سراج، ص 102).
 بر پایه این دیدگاه ــکه مجمع فقه اسلامى در اجلاس دوره هفتم خود در 1412،
 برطبق آن رأى داده است ــ چنین معاملهاى در واقع بیع دَین به شمار میرود
 که، به سبب ربوى بودن، حرام است (رجوع کنید به عثمانى، ص80؛ قریبن عید، ص 235؛ محمد احمد سراج، ص 102ـ103؛ نیز رجوع کنید به دَین*).
 برخى دیگر بر آناند که فروش چک به مبلغى کمتر از وجه مندرج در آن، در 
صورتى که چک در برابر طلب صادر شده و دارنده چک واقعآ مدیون باشد، جایز 
است، زیرا این کار فروش چک نیست، بلکه فروش ذمه مدیون و انتقال آن به شخصى 
دیگر است و منعى براى آن وجود ندارد (رجوع کنید به گلپایگانى، ج 2، ص 37، 39ـ40؛ تبریزى، ص490؛ توضیحالمسائل مراجع، ج 2، ص 733ـ734، 792).
 شمارى از فقها فروش چک مدتدار را فقط به شخص مدیون، که پرداخت مبلغ چک به
 عهده اوست، جایز شمرده و فروش آن را به شخص ثالث روا ندانستهاند (براى نمونه رجوع کنید به خامنهاى، ج 2، ص 165)،
 البته فقها در این موارد تأکید کردهاند که فروشنده چک و خریدار آن واقعآ 
باید قصد بیع داشته باشند و نیت واقعى آنان قرض دادنِ مبلغ چک نباشد (رجوع کنید به توضیحالمسائل مراجع، ج 2، ص 734؛ موسوى اردبیلى، همانجا).
از دیدگاه فقهى، ضامن شدن شخص ثالث از وجه چک، مشروط بر آنکه صادرکننده چک قبلا مدیون شده باشد، جایز است (گلپایگانى، ج 2، ص 38، 114؛ خوئى و تبریزى، ج 3، ص 379؛ خامنهاى، ج 2، ص 218).
 همچنین فقها پرداخت کارمزد را به بانک در برابر خدمات بانکى مربوط به چک، 
مانند اعطاى وجه چک در شعبهاى جز شعبه دارنده حساب جارى، جایز دانستهاند (براى نمونه رجوع کنید به توضیحالمسائل مراجع، ج 2، ص 749ـ750).
منابع :
 مصطفى اسکندرى، فقه البنوک و الحقوق الجدیدة، محاضرات الاستاد محمد سَنَد،
 قم 1422/2002؛ ربیعا اسکینى، حقوق تجارت: برات، سفته، قبض انبار، اسناد در
 وجه حامل و چک، تهران 1384ش؛ امام خمینى، تحریرالوسیلة، نجف 1390؛ همو، 
توضیحالمسائل (المحشى)، قم 1424؛ ایران. قوانین و احکام، قوانین چک، سفته،
 برات، همراه با قانون عملیات بانکى بدون ربا، تدوین جهانگیر منصور، تهران 
1379ش الف؛ همو، مجموعه قوانین اساسى ـ مدنى: با آخرین اصلاحات و الحاقات، 
تدوین غلامرضا حجتى اشرفى، تهران 1379ش ب؛ همو، مجموعه قوانین و مقررات 
بازرگانى و تجارى : با آخرین اصلاحات و الحاقات، تدوین غلامرضا حجتیاشرفى،
 تهران 1378ش الف؛ همو، مجموعه قوانین و مقررات چک، پدیدآورنده: امیرهوشنگ 
ساساننژاد، تهران 1384ش؛ همو، مجموعه کامل قوانین و مقررات ثبتى: با آخرین
 اصلاحات و الحاقات، تدوین غلامرضا حجتى اشرفى، تهران 1378ش ب؛ عزالدین 
بحرالعلوم، بحوث فقهیة، تقریرات درس آیةاللّه حسین حلّى، ]بیروت[ 1415؛ 
جواد تبریزى، استفتائات جدید، قم 1383ش؛ توضیحالمسائل مراجع: مطابق با 
فتاواى دوازده نفر از مراجع معظم تقلید، گردآورى محمدحسن بنیهاشمى خمینى، 
قم: دفتر انتشارات اسلامى، 1378ش؛ عباس جزایرى فارسانى، نگرشى بر قانون چک و
 تحولات اخیر آن، جرم صدور چک پرداختنشدنى، ]بیجا[: انتشارات ایل، 1375ش؛
 على خامنهاى، اجوبة الاستفتاءات، ج :2 المعاملات ( 1)، بیروت 1420/1999؛ 
ابوالقاسم خوئى و جواد تبریزى، صراط النجاة: استفتاءات لآیةالله العظمى 
الخوئى مع تعلیقة و ملحق لآیة الله العظمى التبریزى، قم 1416ـ1418؛ حسن 
ستوده تهرانى، حقوق تجارت، ج 3، تهران 1378ش؛ محمد صدر، ماوراءالفقه، چاپ 
جعفر هادى دجیلى، بیروت 1420؛ محمد صقرى، حقوق بازرگانى: اسناد، تهران 
1380ش؛ محمدسعید طباطبائیحکیم، منهاجالصالحین، ج :2 المعاملات، قسم 1، 
بیروت 1416/1996؛ عبداللّهبن سلیمانبن منیع، «بحث فى تحدید صیغة القبض، و
 هل قبض الشیکات یعتبر قبضآ؟»، مجلة البحوث الاسلامیة، ش 26 (ذیحجه 1409ـ 
صفر 1410)؛ محمدتقى عثمانى، «بیعالدین و الاوراق المالیة و بدائلها 
الشرعیة»، مجلة مجمع الفقه الاسلامى، ج 1، ش 11 (1419/1998)؛ محمود عرفانى،
 حقوق تجارت، ج 3، تهران 1382ش؛ محمدعلى قریبن عید، «بیعالدین و سندات 
القرض و بدائلها الشرعیة فى مجال القطاع العام و الخاص»، مجلة مجمعالفقه 
الاسلامى، ج 1، ش 11 (1419/1998)؛ حسینقلى کاتبى، حقوق تجارت، تهران 1385ش؛
 کورش کاویانى، حقوق اسناد تجارتى، تهران 1383ش؛ محمدرضا گلپایگانى، 
مجمعالمسائل، ج 2، قم 1364ش؛ ایرج گلدوزیان، حقوق جزاى اختصاصى: جرایم 
علیه تمامیت جسمانى، شخصیت معنوى، اموال و مالکیت، امنیت و آسایش عمومى، 
تهران 1382ش؛ محمد احمد سراج، الاوراق التجاریة فى الشریعة الاسلامیة، 
قاهره 1988؛ ولیاللّه محمدى، سازمان بانکى ایران، تهران 1345ش؛ ناصر مکارم
 شیرازى، الفتاوى الجدیدة، ج 2، چاپ ابوالقاسم علیاننژاد و کاظم خاقانى، 
قم 1424؛ عبدالکریم موسوى اردبیلى، استفتائات، ج 1، قم 1377ش؛ حسین 
میرمحمدصادقى، جرایم علیه اموال و مالکیت: کلاهبردارى، خیانت در امانت، 
سرقت و صدور چک پرداختنشدنى، تهران 1385ش؛ علیاصغر نبوى رضوى، قانون صدور
 چک و مسائل حقوقى پیرامون آن باتوجه به قانون اصلاحى 72، تهران 1374ش؛ 
صالح ولیدى، حقوق جزاى اختصاصى، تهران 1379ـ1380ش؛ عبدالهاشم یعقوبى، نحوه 
رسیدگى به جرائم چک و دعاوى چک و سفته در دادگسترى و اجراى ثبت، تهران 
1378ش.