اشتغال زنان در قوانین ( قسمت اول )
اشتغال زنان در قوانین
واژگان کلیدی : زنان، تخصص، اشتغال، دستمزد، قابلیتها، فاعلیتها
تعریف قانون، کار و حقوق کار
قانون ـ دستور کلی و گاه جزیی است که به وسیله مرجع صالح منتشر شده و به وسیله مجالس قانونگذاری تصویب و سپس به توشیح مرجع صلاحیتدار برسد. به عبارتی در معنی اعم، شامل مجموعه قواعد حقوقی است که به وسیله قانونگذاری مقرر میشود. قانون علیالاصول مصادیق فراوان دارد و اختصاص به مورد معینی ندارد (جعفری لنگرودی، 1381، ص 517). این اصطلاح چنان که در مورد امور اعتباری از قبیل قوانین موضوعه به کار برده میشود، در مورد امور حقیقی از قبیل مسائل ریاضی، طبیعی و غیره نیز جریان دارد، به همین اعتبار است که قانون را به طبیعی و وضعی تقسیم نمودهاند (گرجی، 1375، ص 273).
در اینجا مقصود از قانون، همان مفادی است که قانونگذاران، حقوقدانان، قضات، سیاستمداران و امثالهم لفظ قانون را در مورد آن بکار میبرند. قانون صحیح آن است که:
1ـ با طبیعت انسان و نیز با طبیعت عالم متناسب باشد.
2ـ ضمانت اجرایی داشته باشد.
اهمیت اشتغال و رویکرد دین به آن
مردی به امام صادق(u) عرض کرد «به خدا سوگند ما سخت جویای دنیا شدهایم و دوست داریم به مال و ثروت دست یابیم، وضع ما چگونه است؟ امام فرمود: دوست داری با مال و ثروت چه کنی؟ گفت: میخواهم زندگی خود و خانوادهام را تأمین نمایم و به بستگان خود رسیدگی و کمک کنم و مستمندان را دریابم، و حج و عمره به جا آورم. امام فرمود: این دنیاجویی نیست، این طلب آخرت است» (الحرالعاملی، بیتا، ج 12، ص 11).
آنچه مورد نظر اسلام است این است که انسان کارها را آن چنان انجام دهد که وجود او را ساخته، وی را به سوی کمال سوق دهد. این امر باید تحت تعالیم نظری و عملی انبیا به ویژه خاتم آنها، و به موجب کتابهای آسمانی آنها، انجام گیرد. اسلام لازم میداند، مسلمان پیش از شروع به کار، کسبهای حلال و حرام را بشناسد و دستورات دینی خود را در مورد تجارت و معاملات بیاموزد، تا در آینده دچار کجروی و انحراف در کسب نشود.
خداوند در قرآن از قول صالح پیغمبر خطاب به قوم ثمود میفرماید «اوست (خدا) که شما را در زمین پدید آورد و از شما خواست تا زمین را آباد کنید»[هو انشاکم من الارض و استعمرکم فیها فاستغفروه] (هود، 61).
حضرت علی(ع) در ذیل این آیه فرمود «خدا ایشان را به آباد کردن زمین فرمان داد تا حبوبات، میوهها، و نظایر آن را که برای زندگی آفریدگان قرار داده وسیله معیشت آنان باشد» (نوری، بیتا، ج 2، ص 426). همچنین قرآن میفرماید «پس آن گاه که نماز گزارده شد، در زمین پراکنده شوید و از فضل خدا بطلبید»[فاذا قضیت الصلوه فانتشروا فی الارض و ابتغوامن فضل الله..] (جمعه،10).
امام هفتم(ع) میفرماید «کسی که برای اداره خود و خانواده خود از راه حلال جویای روزی باشد، هم چون مجاهد در راه خداست» (الحرالعاملی، بیتا، ج 12، ص 11).
جایگاه و منزلت زن در آیین اسلام
اسلام دین کامل الهی است که به منظور تأمین و تضمین سعادت بشری، هیچ موضوعی را مسکوت نگذارده است. هر چه زمان پیش میرود و دستاوردهای علمی بیشتر محقق میگردد، حقانیت این دین مقدس و صحت این اندیشه که «آیین اسلام آیینه تمامنمای سعادت دنیوی و اخروی است» بیشتر نمایان میشود، از دیدگاه اسلام زن و مرد دو صنف از یک نوع میباشند. به همین جهت در عین داشتن وحدت نوعی، هر کدام از ویژگیهای خاص خویش، برخوردارند.
در آفرینش از نظر مبدأ و هدف آفرینش، در ماهیت انسانی و لوازم آن، در فطرت، در موانع راه تکامل (نفس حیوانی و شیطانی)، در ارزشها، در حقوق اقتصادی (حق مالکیت و توارث)، در حقوق سیاسی، حقوق خانواده، حقوق قضایی و سایر حقوق فردی و اجتماعی یکسان هستند. اگر در بعضی از موارد تساوی به معنای تشابه حذف شده به تناسب جایگاه زن، از حقوق معنوی و مادی وی در موارد مختلف حمایت گردیده است. انسان از آن جهت که انسان است دارای حقوق ثابتی است و جنسیت، در حقوق انسانی هیچ دخالتی ندارد. همچنین در مسائل ارزشی مانند ایمان، عمل صالح ، دانش و تقوا هیچ امتیازی میان زن و مرد مطرح نیست. درباره ادب و معرفت، علم و حکمت و تعلیم و تربیت، اسلام هرگز جنسیت را دخالت نمیدهد و هر دو را دارای حق مساوی میداند. این در حالی است که در اروپا تا سده نوزدهم میلادی، زن از فراگیری علم و دانش و خواندن کتاب مقدس محروم بود. در تمدن جدید نیز زن را انسان فرض کردهاند؛ ولی در بسیاری از امور مستقل نمیدانند، چنان که این امور در اعراب جاهلی پیش از اسلام شایع بوده است. شخصیت وجودی انسان و ترفیع درجات انسانی به علم و ایمان و حیات معنوی او پیوند خورده است که جنسیت در آن هیچ مدخلیتی ندارد.
در آیات متعددی از قرآن کریم تصریح شده است که ایمان و کمال و هدایت در دنیا و رستگاری و نجات و سعادت در آخرت هیچ ارتباطی با جنسیت ندارد.
از دیدگاه اسلام زن، دارای کرامت است و ارزش معنوی او بسیار والاست. بر این معنا آیات بسیاری از جمله آیه 35 سوره احزاب؛ آیه 95 سوره آل عمران؛ آیه 124 سوره نسا؛ آیه 58 سوره نمل؛ آیه 23 سوره ملک، آیه 40 سوره حدید؛ آیه67 و 68 سوره توبه؛ آیه 44 سوره روم؛ آیه 15 سوره جاثیه؛ آیه 23 سوره جـن؛ و آیه 36 سوره اسرا بر این امر دلالت دارند.
جواز مشارکت اجتماعی زنان
قرآن کریم بیعت با حکومت را که بارزترین مظهر فعل سیاسی در جامعه میباشد برای زنان میپذیرد (ممتحنه، 12).
پیامبر(صلی الله علیه و آله) در مورد زنان میفرماید «انسانهای بزرگوار، زنان را گرامی میدارند و افراد پست به آنها اهانت روا میدارند».
زن در اسلام برای تعالی و ارتقای معنوی موظف به همه وظایفی است که مرد برای ارتقا به مدارج برتر بدان امور مکلف شده است؛ در ایمان، عبادات، اخلاق، معاملات و سایر احکام و حقوق شرعی زن با مرد برابر است، مگر در مواردی که بر اساس طبع و فطرت انسانی، جنس زن و مرد متفاوت باشند و بنا به اقتضای طبع، اسلام موردی را برای زن استثنا کرده باشد؛ مانند عدم وجوب نماز و روزه در ایام معین، یا عدم حضور در جهاد؛ ولی در آنچه مربوط به حقوق انسانی و ارزشهاست بین زن و مرد فرقی نیست؛ چنان که قرآن در این باره صراحت دارد و میفرماید «ان المسلمین و المسلمات و المؤمنین و المؤمنات و القانتین و القانتات و الصادقین و الصادقات و الصابرین و الصابرات و الخاشعین و الخاشعات و المتصدقین و المتصدقات و الصائمین و الصائمات و الحافظین فروجهم و الحافظات و الذاکرین الله کثیراً و الذاکرات اعد الله لهم مغفره و اجراً عظیما» (احزاب، 35).
اهلیّت و شایستگی زن در مسیر حق و طی طریق کمالهای انسانی از مرد کمتر نیست، زیرا زن در آیین اسلام سهم به سزایی در حیثیت خانواده و اجتماع دارد که شاید مرد آن جایگاه را نداشته باشد.
غالب فرهنگها درصدد برجسته نمودن جنسیت زن هستند؛ ولی اسلام در مقام برجسته نمودن انسانیت اوست. از نگاه اجتماعی اسلام، زن به عنوان یک انسان در جامعه ظاهر میشود و به تکالیف اجتماعی خود جامه عمل میپوشاند؛ نه به عنوان جنس مخالف مرد. زنی که تمام تلاش خود را به کار میگیرد تا با عشوهگری و جلوهنمایی خاص در جامعه ظاهر شود و جنسیت خود را در مقابل مرد نشان داده و در ضمن آن نیز، کار و مسؤولیت خود را انجام دهد، انسانیت خویش را فدای جنسیت خود نموده است. اسلام خواسته است زن با انجام وظایف و استیفای حقوق خود به مقام انسانی خویش نائل شود؛ نه اینکه دست به اموری زند که مرد او را به عنوان جنس و متاع زیبا که انسانیت او را تحتالشعاع قرار داده است مشاهده کند، بنابراین، مسؤولیتپذیری زن در مقابل قوانین و احکام الهی موجب ارتقای مقام انسانی اوست؛ نه باعث ارضای لجامگسیخته امیال نفسانی مردان (جوادی آملی، 1384، ص 315ـ317).
اسلام و مسأله اشتغال زنان
در ابتدا باید به این پرسش پاسخ داد که آیا اسلام اشتغال و فعالیت اقتصادی را تنها برای مردان جایز میشمارد و به کلی زنان را از این صحنه خارج میسازد؟
لیکن برخی بر این پندارند که زنان برای خانه و خانهداری آفریده شدهاند. ابوالاعلی مودودی از اندیشمندان مسلمان هندی در این مورد میگوید«سیاست، اداره حکومت، خدمات نظامی و مانند آنها، تنها به مردان اختصاص دارد... اگر اسلام زنان را در زمان جنگ موظف به کمک به مجروحان میکند، معنایش آن نیست که مسلمانان آنان را در حالت صلح نیز به سوی کتابخانهها [یا مدارس]، کارگاهها، انجمنها و مجالس نمایندگی و ... بکشند؛ زیرا خداوند آنان را برای انجام این کارها نیافریده است... و زن در عرصهای که به طور فطری برای آن آفریده نشده دچار شکست میگردد. اشاره به زنان برجسته در این زمینه که تاریخ از آنان یاد کرده، واقعیت را تغییر نمیدهد». برخی از نویسندگان شیعی نیز گفتهاند: بنابراین زنان باید پیوسته یا حامله باشند، و یا شیر دهند؛ تا در کاروان انسانیت و حرکت به سوی معبود و محبوب و قبله مشتاقان و کعبه عاشقان و پویندگان سوی حرم و حریم امن و امان او، با مردان هم آهنگ باشند. اگر زنی به جای شرکت در کارها و فنون و صنایع اجتماعی، بچه به دنیا آورد و بزرگ کند و به اجتماع تحویل دهد با این خدمات وجودی، خود را در اعلاترین درجه با ضریب تعداد فرزندان، بالا برده است.
نه تنها دلیلی بر چنین نگرشی نسبت به اشتغال زن در اسلام وجود ندارد، بلکه میتوان دلایل و شواهد زیادی بر خلاف آن آورد، از جمله تشویق انسان به فعالیت اقتصادی؛ حق مالکیت زنان بر اموالشان؛ رشد شخصیت زنان.
الف ـ تشویق انسان به فعالیت اقتصادی
در شریعت اسلام نه تنها فعالیت اقتصادی جایز شمرده شده است و به انسان اجازه اکتساب مال و تحصیل درآمد داده شده است، بلکه در این مورد دعوت و تشویق هم کرده است. در قرآن کریم آیاتی بر ابتغای فضل خدا و جستجو و طلب در آن بیان شده، مردم را به آن دعوت نموده است (اسرا، 12و66؛ جمعه،10؛ فاطر12). آیه «و ابتغوا من فضل الله» (جمعه، 10) و آیاتی که مردم را به آبادانی زمین دعوت کرده است «هو انشاکم من الارض و استعمرکم فیها» (هود، 61) نیز از آن جملهاند. در هیچ یک از این موارد، به خصوص مردان مخاطب نیستند، بلکه مجموعه مسلمانان یا انسانها مورد توجه قرار گرفتهاند و همگی به طلب فضل الهی که تحصیل درآمد یکی از مصادیق آن است، دعوت شدهاند بیشک «کار» یکی از مهمترین راههای کسب مال محسوب و اسلام نیز به آن توجه خاص کرده است، پس اگر مردان و زنان به فعالیت اقتصادی دعوت شدهاند و نیز اگر «کار» از مصادیق بارز فعالیت اقتصادی است، میتوان گفت اشتغال برای زنان نیز مانند مردان جایز است.
مقتضیات زمان، نوع فعالیت زن را دگرگون میکند، در صدر اسلام زنان غیر از خانهداری و امور تربیت فرزندان و وظایف همسری، غالباً شغل و بیشهای دیگر (که درآمدزا بود) داشتند. اما محل کارشان عمدتاً خانه بود، آنها نه تنها در خانه کار میکردند و سهمی در درآمد خانواده داشتند بلکه در صحنههای اجتماعی و سیاسی نیز شرکت میکردند و با حفظ شؤونات زن مسلمان با مردان ملاقات و گفتگو میکردند. قرآن کریم در سوره قصص آیات 23 ـ 26 از دختران شعیب در حال انجام فعالیت اقتصادی یاد میکند و حیای آنان را در حین عمل باز میگوید. ارتباط زنان و مردان به وضوح در این آیات مشاهده میگردد. دختران شعیب برای پدر خود در خارج از خانه کار میکردند، کاری که ظاهراً مردان متصدی آن بودند و حضرت موسی بعد از ازدواج آن را به عهده گرفت.
اشتغال زنان در عصر پیغمبر به شکلی گسترده به چشم میخورد و در تمامی شغلهای رایج آن زمان، زنان حضور داشتند و تاریخ از زنانی نام میبرد که در تجارت، طبابت و فروش اشیایی چون عطر فعالیت مینمودهاند. مشارکت زنان در جهاد در تاریخ صدر اسلام و پس از آن بر کسی پوشیده نیست. ملاک ارزش، کار و کوشش با اهداف انسانی است، چنانچه در قرآن آمده «و ان لیس للانسان الا ما سعی و ان سعیه سوف یری» (نجم،39 ـ40). یعنی، برای انسان جز سعی و کوشش که میکند چیزی نیست، و بزودی ثمره سعی و تلاش خود را خواهد دید. به طور کلی نه کار زیاد و طاقتفرسا برای زنان مفید است و نه بیکاری و فراغت بیش از حد. ولی اگر کار، اجباری نباشد بلکه زن به اختیار خود شغلی خارج از خانه داشته باشد، نتایج مطلوبی خواهد داشت. چنانچه کار زنان در خارج از خانه نیمه وقت باشد، به طوری که با امور خانهداری و تربیت فرزندان مغایرت نداشته باشد، زمینه مناسبی برای رشد و تعالی استعدادهای نهفته زنان ایجاد خواهد شد.
ب ـ حق مالکیت زنان بر اموالشان
بر اساس نصوص شرعی زن در اسلام از حقوق مالی برخوردار بوده و مالکیت وی در سه قسم اصلی، تبعی و حمایتی مورد تأیید و تأکید قرار گرفته است.
مالکیت حقوق مالی اصلی
خداوند در قرآن کریم میفرماید «برای مردان از آنچه کسب کـردهاند، بهرهای وبرای زنان از آنچه کسب کردهاند، بهرهای است»[للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن] (نسا، 22). یعنی همان گونه که اگر مردان چیزی تحصیل کنند، مالک آن میشوند، زنان نیز اگر مالی به دست آورند مالک آن خواهند بود. با نگاه دقیق در آیه کریمه در مییابیم که جواز اشتغال برای زنان نیز بسان مردان است، حلال بودن اکتساب ـ یعنی تحصیل درآمد ـ در آیه مفروض گرفته شده و سپس درباره مالکیت درآمد حاصل از آن، اظهار نظر شده است. همچنین زن مالک انفاق و هبه، اجرت اخذ شده در برابر وکالت و وصایت (اگر اخذ اجرت را در وصایت جایز بدانیم) و سایر تصرفات مالی میباشد.
مالکیت حقوق مالی تبعی
منظور از مالکیت تبعی زن، مالکیت بر اموالی است که بر اساس حکم شریعت به واسطه ارث یا دیه (در صورتی که ولیّ دم محسوب شود) به وی تعلق دارد.
خداوند در آیه 7 سوره نسا میفرماید «للرجال نصیب مما ترک الوالدان و الاقربون و للنساء نصیب مما ترک الوالدان و الاقربون»، این آیه شریفه بیانگر این است که همان طور که برای مردان سهمالارث تعیین شده، برای زنان نیز سهمالارث در نظر گرفته شده است به ویژه آنکه بیان مطلب در دو جمله کامل و مستقل میتواند تأکیدی بر این امر مهم باشد. همچنین در صورتی که ولیدم محسوب شود دیه مقتول نیز در حکم ترک میت محسوب شده و زن بر اساس سهمالارث خود مالک بخشی از دیه مقتول میباشد.
مالکیت حقوق مالی حمایتی
منظور از حقوق مالی حمایتی، حقوقی است که شریعت مقدس اسلام به لحاظ حمایت از زن در خانواده و برداشتن بار مالی سنگین تأمین مخارج زندگی از عهده وی و برخورداری از حقوق مالی که زن در سایه آن نیازمند غیر نبوده و از مسیر عفاف خارج نشود، برای وی در نظر گرفته است. حقوقی چون نفقه، مهریه، متاع، حق شیر از این قبیل است.
الف ـ رشد شخصیت زنان
فعالیت اجتماعی و اشتغال، زمینه حضور زن در عرصههای مختلف را فراهم میسازد و این سبب رشد ابعاد وجودی و شکوفایی استعدادها خواهد بود. در حدیث آمده است «هر کس تجارت را کنار نهد دو سوم عقلش از دست رود»[من ترک التجاره ذهب ثلثا محفظه] (الحرالعاملی، بیتا، ح 10، ج 12، ص 8). از آن رو است که خانهنشینی و انزوا و بریدن از جامعه و انسانها خمودی را به دنبال دارد. اگر شعار پیامبراسلام(r) و آیین برترش، ترک رهبانیت بود، این امر مختص مردان نیست و شامل همه پیروان این دین اعماز زن و مرد میشود. رهبانیت تنها به ترک جامعه و پناه بردن در غارها نیست، بلکه زندان کردن زنان در منزل و خارج ساختن آنان از صحنه اجتماع نیز نوعی رهبانیت است.
در پرتو حضور اجتماعی و مشارکتی است که تعلیم و تعلم محقق میشود. در پرتو حضور اجتماعی زمینه خدمت به همنوعان که نوعی کمال است، فراهم میگردد و فهم سیاسی و آگاهی زنان که یکی از آگاهیهای لازم برای هر انسان است محقق میگردد.
در سایه فعالیت اجتماعی و حضور در جامعه وظیفه امر به معروف و نهی از منکر عملی می گردد. از این روست که میتوان گفت اشتغال و حضور زنان برای بالا رفتن شخصیت علمی، معنوی و اجتماعی آنان لازم است، منوط به آنکه از هر گونه تبرج و مفسدهجویی بر حذر باشند.
اسلام بـه شکل بیسابقـهای جانب زن را در مسائـل مالی و اقتصـادی رعایـت کرده است، از طرفی به زن استقلال و آزادی کامل اقتصادی داده است و دست مرد را از مال او کوتاه کرده است. حق قیمومیت در معاملات زن را که در دنیای قدیم سابقه ممتد دارد و در اروپا تا اوایل سده بیستم رایج بود، از مرد گرفته است. از طرف دیگر با برداشتن مسؤولیت تأمین بودجه خانوادگی از دوش زن، او را از هر نوع اجبار و الزام برای دویدن به دنبال پول معاف کرده است. ولی مشارکت اجتماعی زنان از دیدگاه اسلام آدابی دارد، تجویز و ترغیب به حضور در جامعه با رعایت این آداب است.
برخی از این آداب مشترک میان مردان و زنان است و هر دو گروه باید رعایت کنند و برخی دیگر نیز به زنان اختصاص دارد.
1ـ آداب مشترک؛ از جمله «غض بصری» باشد که قرآن کریم زنان و مردان مؤمن را به آن فرمان میدهد و میفرماید «به مردان با ایمان بگو که دیده خود را فرو نهند و پاکدامنی ورزند، که این برای آنان پاکیزهتر است، زیرا خداوند به آنچه میکنند آگاه است. به زنان با ایمان بگو که دیدگان خود را فرو بندند و پاکدامنی ورزند» (نور،30ـ31).
2 ـ آداب ویژه زنان؛ از جمله «پوشش مناسب» است که در آیات بسیاری زنان مسلمان مأمور به پرهیز از تبرج و خودآرایی شدهاند «مانند روزگار جاهلیت کسی زینتهای خود را آشکار نسازد»[و لا تبرجن تبرج الجاهلیه الاولی] (احزاب، 33)؛ آیات 31 سوره نور و 59 سوره احزاب نیز به این مسأله اشاره مینمایید.
همچنین «خودداری از استعمال بوی خوش» در نزد نامحرمان میباشد، زیرا یکی از عوامل تحریک محسوب میشود و نیز«خودداری از به ناز و عشوه سخن گفتن».
اساسی بودن خانهداری زنان، به معنای نفی وظیفههای اجتماعی آنان نیست. هم زنان به جامعه نیاز دارند و هم جامعه بدون زنان نمیتواند سالم و بالنده باشد. از این رو زنان وظایفی دیگر به جز تربیت فرزندان و گرم نگهداشتن کانون خانواده دارند. ولی با توجه به دستورات دین مبین اسلام باید شرایط را رعایت کنند تا خطری متوجه آنان و جامعه نگردد و خود نیز بتوانند در جامعه سالم خدمت کنند.
نویسنده: ملک زاده، فهیمه ( عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی ) ( 1 )
چکیده
اهمیت اشتغال در عصر کنونی با توجه به گستره ارتباطات و اطلاعات بر احدی پوشیده نیست. اما بحث اشتغال زنان، با توجه به جایگاه مادری و همسری از یکسو و سیستم قانونگذاری دینی که برای زنان وظیفه اقتصادی مقرر نکرده، ولی در دفاع از حقوق اقتصادی، او جایگاه اساسی زنان را مقرر نموده است، نیازمند یک تحلیل و بررسی اندیشمندانه است. به رغم دفاع لازم از جایگاه اشتغال مناسب و ایجاد تناسب و تعادل در عرضه و تقاضا، خانواده را از خطر تزلزل و اضطراب مصون بدارد، در عین آنکه جامعه نیز بتواند از نیروی توانمند و متخصص زنان بدون تعدی و تفریط برخوردار گردد.
در این نوشتار به بررسی عوامل مؤثر در دستیابی به این هدف مورد بررسی قرار گرفته و نیز به ارزیابی موانع و نگرانیهایی که بر سر راه اشتغال زنان وجود دارد و ضرورت تمهیداتی که بتوان از این نیروی فعال در جایگاههای مناسب برخوردار شد، پرداخته است؛ به ویژه آنکه امروز بخش اعظیمی از نیروی متخصص علمی جامعه را این قشر به خود اختصاص داده و دقتهای لازم و قابلیت و مدیریت خود را در بخشهای عمدهای که مناسب با روحیات اوست، به اثبات رسانده است.
اهمیت اشتغال در عصر کنونی با توجه به گستره ارتباطات و اطلاعات بر احدی پوشیده نیست. اما بحث اشتغال زنان، با توجه به جایگاه مادری و همسری از یکسو و سیستم قانونگذاری دینی که برای زنان وظیفه اقتصادی مقرر نکرده، ولی در دفاع از حقوق اقتصادی، او جایگاه اساسی زنان را مقرر نموده است، نیازمند یک تحلیل و بررسی اندیشمندانه است. به رغم دفاع لازم از جایگاه اشتغال مناسب و ایجاد تناسب و تعادل در عرضه و تقاضا، خانواده را از خطر تزلزل و اضطراب مصون بدارد، در عین آنکه جامعه نیز بتواند از نیروی توانمند و متخصص زنان بدون تعدی و تفریط برخوردار گردد.
در این نوشتار به بررسی عوامل مؤثر در دستیابی به این هدف مورد بررسی قرار گرفته و نیز به ارزیابی موانع و نگرانیهایی که بر سر راه اشتغال زنان وجود دارد و ضرورت تمهیداتی که بتوان از این نیروی فعال در جایگاههای مناسب برخوردار شد، پرداخته است؛ به ویژه آنکه امروز بخش اعظیمی از نیروی متخصص علمی جامعه را این قشر به خود اختصاص داده و دقتهای لازم و قابلیت و مدیریت خود را در بخشهای عمدهای که مناسب با روحیات اوست، به اثبات رسانده است.
واژگان کلیدی : زنان، تخصص، اشتغال، دستمزد، قابلیتها، فاعلیتها
شخصیت و
سربلندی انسانها و جوامع بشری در سایه زحمت و کار به دست میآید. تنها با
شرکت فعالانه در اجتماع و با تلاش و کوشش شخصیت واقعی هر کس شکل میگیرد و
اثبات میشود.
اگر چه نخستین انگیزه از کار رفع نیازمندیهای شخصی است، ولی تنها انگیزه کار نباید این باشد، بلکه به همراه نیازهای خود توجه به نیازهای اجتماع به ویژه تأمین نیازهای بستگان و خویشان و همسایگان نیز در حد توان نباید فراموش شود، بنابراین، کار با چنین هدفی پسندیده است و مصداق دنیاپرستی نخواهد بود، بلکه در حقیقت تلاش در آبادی دنیا و آخرت میشود.
ولی اگر انگیزه انسان در کار نه خدمت به دیگران باشد و نه رفع نیازها، کار او پسندیده و شایسته نخواهد بود.
اگر چه نخستین انگیزه از کار رفع نیازمندیهای شخصی است، ولی تنها انگیزه کار نباید این باشد، بلکه به همراه نیازهای خود توجه به نیازهای اجتماع به ویژه تأمین نیازهای بستگان و خویشان و همسایگان نیز در حد توان نباید فراموش شود، بنابراین، کار با چنین هدفی پسندیده است و مصداق دنیاپرستی نخواهد بود، بلکه در حقیقت تلاش در آبادی دنیا و آخرت میشود.
ولی اگر انگیزه انسان در کار نه خدمت به دیگران باشد و نه رفع نیازها، کار او پسندیده و شایسته نخواهد بود.
تعریف قانون، کار و حقوق کار
قانون ـ دستور کلی و گاه جزیی است که به وسیله مرجع صالح منتشر شده و به وسیله مجالس قانونگذاری تصویب و سپس به توشیح مرجع صلاحیتدار برسد. به عبارتی در معنی اعم، شامل مجموعه قواعد حقوقی است که به وسیله قانونگذاری مقرر میشود. قانون علیالاصول مصادیق فراوان دارد و اختصاص به مورد معینی ندارد (جعفری لنگرودی، 1381، ص 517). این اصطلاح چنان که در مورد امور اعتباری از قبیل قوانین موضوعه به کار برده میشود، در مورد امور حقیقی از قبیل مسائل ریاضی، طبیعی و غیره نیز جریان دارد، به همین اعتبار است که قانون را به طبیعی و وضعی تقسیم نمودهاند (گرجی، 1375، ص 273).
در اینجا مقصود از قانون، همان مفادی است که قانونگذاران، حقوقدانان، قضات، سیاستمداران و امثالهم لفظ قانون را در مورد آن بکار میبرند. قانون صحیح آن است که:
1ـ با طبیعت انسان و نیز با طبیعت عالم متناسب باشد.
2ـ ضمانت اجرایی داشته باشد.
3ـ
معیار و هدف قانون نیاز بشر باشد نه دلخواه یا خواست او. قانونگذار باید به
احوال درونی انسان و نیز گونه ارتباط افراد با یکدیگر آگاه باشد (دشتی، 1369، ج 4، ص 1752).
کار ـ به معنی فعالیت انسان به منظور تولید یا تغییر شکل اشیا است و نیز قسمت اجرایی یک بنگاه و یا یک شغل را در مقابل قسمت اداره و مدیریت آن کار نامیدهاند (جعفری لنگرودی، 1374، ص 561).
به عبارتی کار، انجام دادن وظایفی است که متضمن صرف تلاش روحی و جسمی بوده و هدف آن تولید کالاها و خدمات مورد نیاز برای تأمین نیازهای انسانی است؛ شغل کاری است که در مقابل آن دستمزدی معین انجام میشود. کار در همه فرهنگها اساس نظام اقتصادی است (گیدنز، 1384، ص 562).
حقوق کار ـ حقوق راجع به روابط کارگر و کارفرما (حقوق ناشی از قرار داد کار) ـ علمی است (از شعب علم حقوق) که از روابط و مسائل کارگری بحث میکند (جعفری لنگرودی، 1374، ص 238).
حقوق کار از آن رشتههایی است که ریشه در حقوق خصوصی دارد و دخالت دولت، آن را در ردیف شبکههای حقوق عمومی در آورده است (کاتوزیان، 1378، ص 97).
این گونه دیدگاههای افراطی سبب شده است که برخی دیگر به استناد قرآن چنین اظهار نظر کنند که هیچ گونه حرفه و شغل اجتماعی برای زنان ممنوع نیست جز فاحشهگری (العورات، 1996م، ص 176).
کار ـ به معنی فعالیت انسان به منظور تولید یا تغییر شکل اشیا است و نیز قسمت اجرایی یک بنگاه و یا یک شغل را در مقابل قسمت اداره و مدیریت آن کار نامیدهاند (جعفری لنگرودی، 1374، ص 561).
به عبارتی کار، انجام دادن وظایفی است که متضمن صرف تلاش روحی و جسمی بوده و هدف آن تولید کالاها و خدمات مورد نیاز برای تأمین نیازهای انسانی است؛ شغل کاری است که در مقابل آن دستمزدی معین انجام میشود. کار در همه فرهنگها اساس نظام اقتصادی است (گیدنز، 1384، ص 562).
حقوق کار ـ حقوق راجع به روابط کارگر و کارفرما (حقوق ناشی از قرار داد کار) ـ علمی است (از شعب علم حقوق) که از روابط و مسائل کارگری بحث میکند (جعفری لنگرودی، 1374، ص 238).
حقوق کار از آن رشتههایی است که ریشه در حقوق خصوصی دارد و دخالت دولت، آن را در ردیف شبکههای حقوق عمومی در آورده است (کاتوزیان، 1378، ص 97).
این گونه دیدگاههای افراطی سبب شده است که برخی دیگر به استناد قرآن چنین اظهار نظر کنند که هیچ گونه حرفه و شغل اجتماعی برای زنان ممنوع نیست جز فاحشهگری (العورات، 1996م، ص 176).
اهمیت اشتغال و رویکرد دین به آن
مردی به امام صادق(u) عرض کرد «به خدا سوگند ما سخت جویای دنیا شدهایم و دوست داریم به مال و ثروت دست یابیم، وضع ما چگونه است؟ امام فرمود: دوست داری با مال و ثروت چه کنی؟ گفت: میخواهم زندگی خود و خانوادهام را تأمین نمایم و به بستگان خود رسیدگی و کمک کنم و مستمندان را دریابم، و حج و عمره به جا آورم. امام فرمود: این دنیاجویی نیست، این طلب آخرت است» (الحرالعاملی، بیتا، ج 12، ص 11).
آنچه مورد نظر اسلام است این است که انسان کارها را آن چنان انجام دهد که وجود او را ساخته، وی را به سوی کمال سوق دهد. این امر باید تحت تعالیم نظری و عملی انبیا به ویژه خاتم آنها، و به موجب کتابهای آسمانی آنها، انجام گیرد. اسلام لازم میداند، مسلمان پیش از شروع به کار، کسبهای حلال و حرام را بشناسد و دستورات دینی خود را در مورد تجارت و معاملات بیاموزد، تا در آینده دچار کجروی و انحراف در کسب نشود.
خداوند در قرآن از قول صالح پیغمبر خطاب به قوم ثمود میفرماید «اوست (خدا) که شما را در زمین پدید آورد و از شما خواست تا زمین را آباد کنید»[هو انشاکم من الارض و استعمرکم فیها فاستغفروه] (هود، 61).
حضرت علی(ع) در ذیل این آیه فرمود «خدا ایشان را به آباد کردن زمین فرمان داد تا حبوبات، میوهها، و نظایر آن را که برای زندگی آفریدگان قرار داده وسیله معیشت آنان باشد» (نوری، بیتا، ج 2، ص 426). همچنین قرآن میفرماید «پس آن گاه که نماز گزارده شد، در زمین پراکنده شوید و از فضل خدا بطلبید»[فاذا قضیت الصلوه فانتشروا فی الارض و ابتغوامن فضل الله..] (جمعه،10).
امام هفتم(ع) میفرماید «کسی که برای اداره خود و خانواده خود از راه حلال جویای روزی باشد، هم چون مجاهد در راه خداست» (الحرالعاملی، بیتا، ج 12، ص 11).
جایگاه و منزلت زن در آیین اسلام
اسلام دین کامل الهی است که به منظور تأمین و تضمین سعادت بشری، هیچ موضوعی را مسکوت نگذارده است. هر چه زمان پیش میرود و دستاوردهای علمی بیشتر محقق میگردد، حقانیت این دین مقدس و صحت این اندیشه که «آیین اسلام آیینه تمامنمای سعادت دنیوی و اخروی است» بیشتر نمایان میشود، از دیدگاه اسلام زن و مرد دو صنف از یک نوع میباشند. به همین جهت در عین داشتن وحدت نوعی، هر کدام از ویژگیهای خاص خویش، برخوردارند.
در آفرینش از نظر مبدأ و هدف آفرینش، در ماهیت انسانی و لوازم آن، در فطرت، در موانع راه تکامل (نفس حیوانی و شیطانی)، در ارزشها، در حقوق اقتصادی (حق مالکیت و توارث)، در حقوق سیاسی، حقوق خانواده، حقوق قضایی و سایر حقوق فردی و اجتماعی یکسان هستند. اگر در بعضی از موارد تساوی به معنای تشابه حذف شده به تناسب جایگاه زن، از حقوق معنوی و مادی وی در موارد مختلف حمایت گردیده است. انسان از آن جهت که انسان است دارای حقوق ثابتی است و جنسیت، در حقوق انسانی هیچ دخالتی ندارد. همچنین در مسائل ارزشی مانند ایمان، عمل صالح ، دانش و تقوا هیچ امتیازی میان زن و مرد مطرح نیست. درباره ادب و معرفت، علم و حکمت و تعلیم و تربیت، اسلام هرگز جنسیت را دخالت نمیدهد و هر دو را دارای حق مساوی میداند. این در حالی است که در اروپا تا سده نوزدهم میلادی، زن از فراگیری علم و دانش و خواندن کتاب مقدس محروم بود. در تمدن جدید نیز زن را انسان فرض کردهاند؛ ولی در بسیاری از امور مستقل نمیدانند، چنان که این امور در اعراب جاهلی پیش از اسلام شایع بوده است. شخصیت وجودی انسان و ترفیع درجات انسانی به علم و ایمان و حیات معنوی او پیوند خورده است که جنسیت در آن هیچ مدخلیتی ندارد.
در آیات متعددی از قرآن کریم تصریح شده است که ایمان و کمال و هدایت در دنیا و رستگاری و نجات و سعادت در آخرت هیچ ارتباطی با جنسیت ندارد.
از دیدگاه اسلام زن، دارای کرامت است و ارزش معنوی او بسیار والاست. بر این معنا آیات بسیاری از جمله آیه 35 سوره احزاب؛ آیه 95 سوره آل عمران؛ آیه 124 سوره نسا؛ آیه 58 سوره نمل؛ آیه 23 سوره ملک، آیه 40 سوره حدید؛ آیه67 و 68 سوره توبه؛ آیه 44 سوره روم؛ آیه 15 سوره جاثیه؛ آیه 23 سوره جـن؛ و آیه 36 سوره اسرا بر این امر دلالت دارند.
جواز مشارکت اجتماعی زنان
قرآن کریم بیعت با حکومت را که بارزترین مظهر فعل سیاسی در جامعه میباشد برای زنان میپذیرد (ممتحنه، 12).
پیامبر(صلی الله علیه و آله) در مورد زنان میفرماید «انسانهای بزرگوار، زنان را گرامی میدارند و افراد پست به آنها اهانت روا میدارند».
زن در اسلام برای تعالی و ارتقای معنوی موظف به همه وظایفی است که مرد برای ارتقا به مدارج برتر بدان امور مکلف شده است؛ در ایمان، عبادات، اخلاق، معاملات و سایر احکام و حقوق شرعی زن با مرد برابر است، مگر در مواردی که بر اساس طبع و فطرت انسانی، جنس زن و مرد متفاوت باشند و بنا به اقتضای طبع، اسلام موردی را برای زن استثنا کرده باشد؛ مانند عدم وجوب نماز و روزه در ایام معین، یا عدم حضور در جهاد؛ ولی در آنچه مربوط به حقوق انسانی و ارزشهاست بین زن و مرد فرقی نیست؛ چنان که قرآن در این باره صراحت دارد و میفرماید «ان المسلمین و المسلمات و المؤمنین و المؤمنات و القانتین و القانتات و الصادقین و الصادقات و الصابرین و الصابرات و الخاشعین و الخاشعات و المتصدقین و المتصدقات و الصائمین و الصائمات و الحافظین فروجهم و الحافظات و الذاکرین الله کثیراً و الذاکرات اعد الله لهم مغفره و اجراً عظیما» (احزاب، 35).
اهلیّت و شایستگی زن در مسیر حق و طی طریق کمالهای انسانی از مرد کمتر نیست، زیرا زن در آیین اسلام سهم به سزایی در حیثیت خانواده و اجتماع دارد که شاید مرد آن جایگاه را نداشته باشد.
غالب فرهنگها درصدد برجسته نمودن جنسیت زن هستند؛ ولی اسلام در مقام برجسته نمودن انسانیت اوست. از نگاه اجتماعی اسلام، زن به عنوان یک انسان در جامعه ظاهر میشود و به تکالیف اجتماعی خود جامه عمل میپوشاند؛ نه به عنوان جنس مخالف مرد. زنی که تمام تلاش خود را به کار میگیرد تا با عشوهگری و جلوهنمایی خاص در جامعه ظاهر شود و جنسیت خود را در مقابل مرد نشان داده و در ضمن آن نیز، کار و مسؤولیت خود را انجام دهد، انسانیت خویش را فدای جنسیت خود نموده است. اسلام خواسته است زن با انجام وظایف و استیفای حقوق خود به مقام انسانی خویش نائل شود؛ نه اینکه دست به اموری زند که مرد او را به عنوان جنس و متاع زیبا که انسانیت او را تحتالشعاع قرار داده است مشاهده کند، بنابراین، مسؤولیتپذیری زن در مقابل قوانین و احکام الهی موجب ارتقای مقام انسانی اوست؛ نه باعث ارضای لجامگسیخته امیال نفسانی مردان (جوادی آملی، 1384، ص 315ـ317).
اسلام و مسأله اشتغال زنان
در ابتدا باید به این پرسش پاسخ داد که آیا اسلام اشتغال و فعالیت اقتصادی را تنها برای مردان جایز میشمارد و به کلی زنان را از این صحنه خارج میسازد؟
لیکن برخی بر این پندارند که زنان برای خانه و خانهداری آفریده شدهاند. ابوالاعلی مودودی از اندیشمندان مسلمان هندی در این مورد میگوید«سیاست، اداره حکومت، خدمات نظامی و مانند آنها، تنها به مردان اختصاص دارد... اگر اسلام زنان را در زمان جنگ موظف به کمک به مجروحان میکند، معنایش آن نیست که مسلمانان آنان را در حالت صلح نیز به سوی کتابخانهها [یا مدارس]، کارگاهها، انجمنها و مجالس نمایندگی و ... بکشند؛ زیرا خداوند آنان را برای انجام این کارها نیافریده است... و زن در عرصهای که به طور فطری برای آن آفریده نشده دچار شکست میگردد. اشاره به زنان برجسته در این زمینه که تاریخ از آنان یاد کرده، واقعیت را تغییر نمیدهد». برخی از نویسندگان شیعی نیز گفتهاند: بنابراین زنان باید پیوسته یا حامله باشند، و یا شیر دهند؛ تا در کاروان انسانیت و حرکت به سوی معبود و محبوب و قبله مشتاقان و کعبه عاشقان و پویندگان سوی حرم و حریم امن و امان او، با مردان هم آهنگ باشند. اگر زنی به جای شرکت در کارها و فنون و صنایع اجتماعی، بچه به دنیا آورد و بزرگ کند و به اجتماع تحویل دهد با این خدمات وجودی، خود را در اعلاترین درجه با ضریب تعداد فرزندان، بالا برده است.
نه تنها دلیلی بر چنین نگرشی نسبت به اشتغال زن در اسلام وجود ندارد، بلکه میتوان دلایل و شواهد زیادی بر خلاف آن آورد، از جمله تشویق انسان به فعالیت اقتصادی؛ حق مالکیت زنان بر اموالشان؛ رشد شخصیت زنان.
الف ـ تشویق انسان به فعالیت اقتصادی
در شریعت اسلام نه تنها فعالیت اقتصادی جایز شمرده شده است و به انسان اجازه اکتساب مال و تحصیل درآمد داده شده است، بلکه در این مورد دعوت و تشویق هم کرده است. در قرآن کریم آیاتی بر ابتغای فضل خدا و جستجو و طلب در آن بیان شده، مردم را به آن دعوت نموده است (اسرا، 12و66؛ جمعه،10؛ فاطر12). آیه «و ابتغوا من فضل الله» (جمعه، 10) و آیاتی که مردم را به آبادانی زمین دعوت کرده است «هو انشاکم من الارض و استعمرکم فیها» (هود، 61) نیز از آن جملهاند. در هیچ یک از این موارد، به خصوص مردان مخاطب نیستند، بلکه مجموعه مسلمانان یا انسانها مورد توجه قرار گرفتهاند و همگی به طلب فضل الهی که تحصیل درآمد یکی از مصادیق آن است، دعوت شدهاند بیشک «کار» یکی از مهمترین راههای کسب مال محسوب و اسلام نیز به آن توجه خاص کرده است، پس اگر مردان و زنان به فعالیت اقتصادی دعوت شدهاند و نیز اگر «کار» از مصادیق بارز فعالیت اقتصادی است، میتوان گفت اشتغال برای زنان نیز مانند مردان جایز است.
مقتضیات زمان، نوع فعالیت زن را دگرگون میکند، در صدر اسلام زنان غیر از خانهداری و امور تربیت فرزندان و وظایف همسری، غالباً شغل و بیشهای دیگر (که درآمدزا بود) داشتند. اما محل کارشان عمدتاً خانه بود، آنها نه تنها در خانه کار میکردند و سهمی در درآمد خانواده داشتند بلکه در صحنههای اجتماعی و سیاسی نیز شرکت میکردند و با حفظ شؤونات زن مسلمان با مردان ملاقات و گفتگو میکردند. قرآن کریم در سوره قصص آیات 23 ـ 26 از دختران شعیب در حال انجام فعالیت اقتصادی یاد میکند و حیای آنان را در حین عمل باز میگوید. ارتباط زنان و مردان به وضوح در این آیات مشاهده میگردد. دختران شعیب برای پدر خود در خارج از خانه کار میکردند، کاری که ظاهراً مردان متصدی آن بودند و حضرت موسی بعد از ازدواج آن را به عهده گرفت.
اشتغال زنان در عصر پیغمبر به شکلی گسترده به چشم میخورد و در تمامی شغلهای رایج آن زمان، زنان حضور داشتند و تاریخ از زنانی نام میبرد که در تجارت، طبابت و فروش اشیایی چون عطر فعالیت مینمودهاند. مشارکت زنان در جهاد در تاریخ صدر اسلام و پس از آن بر کسی پوشیده نیست. ملاک ارزش، کار و کوشش با اهداف انسانی است، چنانچه در قرآن آمده «و ان لیس للانسان الا ما سعی و ان سعیه سوف یری» (نجم،39 ـ40). یعنی، برای انسان جز سعی و کوشش که میکند چیزی نیست، و بزودی ثمره سعی و تلاش خود را خواهد دید. به طور کلی نه کار زیاد و طاقتفرسا برای زنان مفید است و نه بیکاری و فراغت بیش از حد. ولی اگر کار، اجباری نباشد بلکه زن به اختیار خود شغلی خارج از خانه داشته باشد، نتایج مطلوبی خواهد داشت. چنانچه کار زنان در خارج از خانه نیمه وقت باشد، به طوری که با امور خانهداری و تربیت فرزندان مغایرت نداشته باشد، زمینه مناسبی برای رشد و تعالی استعدادهای نهفته زنان ایجاد خواهد شد.
ب ـ حق مالکیت زنان بر اموالشان
بر اساس نصوص شرعی زن در اسلام از حقوق مالی برخوردار بوده و مالکیت وی در سه قسم اصلی، تبعی و حمایتی مورد تأیید و تأکید قرار گرفته است.
مالکیت حقوق مالی اصلی
خداوند در قرآن کریم میفرماید «برای مردان از آنچه کسب کـردهاند، بهرهای وبرای زنان از آنچه کسب کردهاند، بهرهای است»[للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن] (نسا، 22). یعنی همان گونه که اگر مردان چیزی تحصیل کنند، مالک آن میشوند، زنان نیز اگر مالی به دست آورند مالک آن خواهند بود. با نگاه دقیق در آیه کریمه در مییابیم که جواز اشتغال برای زنان نیز بسان مردان است، حلال بودن اکتساب ـ یعنی تحصیل درآمد ـ در آیه مفروض گرفته شده و سپس درباره مالکیت درآمد حاصل از آن، اظهار نظر شده است. همچنین زن مالک انفاق و هبه، اجرت اخذ شده در برابر وکالت و وصایت (اگر اخذ اجرت را در وصایت جایز بدانیم) و سایر تصرفات مالی میباشد.
مالکیت حقوق مالی تبعی
منظور از مالکیت تبعی زن، مالکیت بر اموالی است که بر اساس حکم شریعت به واسطه ارث یا دیه (در صورتی که ولیّ دم محسوب شود) به وی تعلق دارد.
خداوند در آیه 7 سوره نسا میفرماید «للرجال نصیب مما ترک الوالدان و الاقربون و للنساء نصیب مما ترک الوالدان و الاقربون»، این آیه شریفه بیانگر این است که همان طور که برای مردان سهمالارث تعیین شده، برای زنان نیز سهمالارث در نظر گرفته شده است به ویژه آنکه بیان مطلب در دو جمله کامل و مستقل میتواند تأکیدی بر این امر مهم باشد. همچنین در صورتی که ولیدم محسوب شود دیه مقتول نیز در حکم ترک میت محسوب شده و زن بر اساس سهمالارث خود مالک بخشی از دیه مقتول میباشد.
مالکیت حقوق مالی حمایتی
منظور از حقوق مالی حمایتی، حقوقی است که شریعت مقدس اسلام به لحاظ حمایت از زن در خانواده و برداشتن بار مالی سنگین تأمین مخارج زندگی از عهده وی و برخورداری از حقوق مالی که زن در سایه آن نیازمند غیر نبوده و از مسیر عفاف خارج نشود، برای وی در نظر گرفته است. حقوقی چون نفقه، مهریه، متاع، حق شیر از این قبیل است.
الف ـ رشد شخصیت زنان
فعالیت اجتماعی و اشتغال، زمینه حضور زن در عرصههای مختلف را فراهم میسازد و این سبب رشد ابعاد وجودی و شکوفایی استعدادها خواهد بود. در حدیث آمده است «هر کس تجارت را کنار نهد دو سوم عقلش از دست رود»[من ترک التجاره ذهب ثلثا محفظه] (الحرالعاملی، بیتا، ح 10، ج 12، ص 8). از آن رو است که خانهنشینی و انزوا و بریدن از جامعه و انسانها خمودی را به دنبال دارد. اگر شعار پیامبراسلام(r) و آیین برترش، ترک رهبانیت بود، این امر مختص مردان نیست و شامل همه پیروان این دین اعماز زن و مرد میشود. رهبانیت تنها به ترک جامعه و پناه بردن در غارها نیست، بلکه زندان کردن زنان در منزل و خارج ساختن آنان از صحنه اجتماع نیز نوعی رهبانیت است.
در پرتو حضور اجتماعی و مشارکتی است که تعلیم و تعلم محقق میشود. در پرتو حضور اجتماعی زمینه خدمت به همنوعان که نوعی کمال است، فراهم میگردد و فهم سیاسی و آگاهی زنان که یکی از آگاهیهای لازم برای هر انسان است محقق میگردد.
در سایه فعالیت اجتماعی و حضور در جامعه وظیفه امر به معروف و نهی از منکر عملی می گردد. از این روست که میتوان گفت اشتغال و حضور زنان برای بالا رفتن شخصیت علمی، معنوی و اجتماعی آنان لازم است، منوط به آنکه از هر گونه تبرج و مفسدهجویی بر حذر باشند.
اسلام بـه شکل بیسابقـهای جانب زن را در مسائـل مالی و اقتصـادی رعایـت کرده است، از طرفی به زن استقلال و آزادی کامل اقتصادی داده است و دست مرد را از مال او کوتاه کرده است. حق قیمومیت در معاملات زن را که در دنیای قدیم سابقه ممتد دارد و در اروپا تا اوایل سده بیستم رایج بود، از مرد گرفته است. از طرف دیگر با برداشتن مسؤولیت تأمین بودجه خانوادگی از دوش زن، او را از هر نوع اجبار و الزام برای دویدن به دنبال پول معاف کرده است. ولی مشارکت اجتماعی زنان از دیدگاه اسلام آدابی دارد، تجویز و ترغیب به حضور در جامعه با رعایت این آداب است.
برخی از این آداب مشترک میان مردان و زنان است و هر دو گروه باید رعایت کنند و برخی دیگر نیز به زنان اختصاص دارد.
1ـ آداب مشترک؛ از جمله «غض بصری» باشد که قرآن کریم زنان و مردان مؤمن را به آن فرمان میدهد و میفرماید «به مردان با ایمان بگو که دیده خود را فرو نهند و پاکدامنی ورزند، که این برای آنان پاکیزهتر است، زیرا خداوند به آنچه میکنند آگاه است. به زنان با ایمان بگو که دیدگان خود را فرو بندند و پاکدامنی ورزند» (نور،30ـ31).
2 ـ آداب ویژه زنان؛ از جمله «پوشش مناسب» است که در آیات بسیاری زنان مسلمان مأمور به پرهیز از تبرج و خودآرایی شدهاند «مانند روزگار جاهلیت کسی زینتهای خود را آشکار نسازد»[و لا تبرجن تبرج الجاهلیه الاولی] (احزاب، 33)؛ آیات 31 سوره نور و 59 سوره احزاب نیز به این مسأله اشاره مینمایید.
همچنین «خودداری از استعمال بوی خوش» در نزد نامحرمان میباشد، زیرا یکی از عوامل تحریک محسوب میشود و نیز«خودداری از به ناز و عشوه سخن گفتن».
اساسی بودن خانهداری زنان، به معنای نفی وظیفههای اجتماعی آنان نیست. هم زنان به جامعه نیاز دارند و هم جامعه بدون زنان نمیتواند سالم و بالنده باشد. از این رو زنان وظایفی دیگر به جز تربیت فرزندان و گرم نگهداشتن کانون خانواده دارند. ولی با توجه به دستورات دین مبین اسلام باید شرایط را رعایت کنند تا خطری متوجه آنان و جامعه نگردد و خود نیز بتوانند در جامعه سالم خدمت کنند.
پایان قسمت اول
+ نوشته شده در دوشنبه ۷ شهریور ۱۳۹۰ ساعت 13:33 توسط رامین خوارزم
|