خودکشی از دیدگاه فقه جزایی و حقوق کیفری

هرکس باید ایمان پیدا کند که حیات ودیعه و امانت الهی بوده و نقطه عزیمت اعتلاء و کمال آدمی است. خیانت در این امانت از نظر عقل و مذهب و البته اخلاق، جنایتی غیرقابل بخشش می‌باشد. خودکشی اهانت به خداوند متعال است و اسلام نیز به این دلیل، چنین اهانتی را نسبت به خالق تحمل نکرده و آن را گناهی نابخشودنی اعلام نموده است. شریعت الهی حقوق افراد را عطیه‌ای از جانب خداوند متعال درباره بندگان می‌شمارد و هرگونه تصرف و استفاده از این حقوق را که منافی و مناقص شریعت و مقاصد شارع انجام گیرد، باطل به حساب می‌آورد. به همین دلیل دین اسلام خودکشی را در عداد گناهان بزرگ قرار داده و مرتکب آن را مستوجب عقاب و کیفر اخروی می‌داند؛ زیرا حیات از جمله عطایایی است که خداوند در وجود افراد به ودیعه نهاده است و افراد بشر نمی‌توانند این حق را از خود سلب کنند. جانشین کردن در حفظ و نگهداری می‌باشد (الودیعه هی استنابه فی‌الحفظ). درباره احترام و حمایت از حق حیات و حرمت دماء، آیات متعددی در قرآن کریم وارد شده است و در تعالیم و ارشادهای پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصوم(ع) نیز این موضوع مورد عنایت قرار گرفته است.

گفتار اول: خودکشی از دیدگاه قرآن کریم(کتاب)
در قرآن کریم که در علم از آن به تعبیر می‌شود، آیاتی وجود دارند که حرمت خودکشی از آنها قابل استنباط هستند. صریح‌ترین و متقن‌ترین آیه‌ای که در زمینه خودکشی می‌تواند مورد استناد قرار گیرد، ذیل آیه 29 سوره نساء می‌باشد که خداوند متعال می‌فرماید: یعنی: خودتان را نکشید، به درستی که خداوند نسبت به شما مهربان است.
در کتاب در مورد این آیه چنین آمده است: (که قسمت اول آیه فوق است) قرار گرفته که ظاهر آن این است که همه مومنین را یک واحد فرض کرده است که آن واحد دارای مالی می‌باشد که باید آن را از غیر طریق باطل بخورد، (بنابراین) چه بسا (از جمله ) این معنا استفاده شود و حتی دلالت کند بر اینکه مراد از کلمه تمامی افراد جامعه دینی می‌باشد و مانند جمله قبل‌ همه مومنین فرد واحدی شده‌اند به طوریکه جان هر فردی جان سایر افراد است. در نتیجه در صورت چنین اجتماعی، نفس و جان یک فرد، هم جان خود اوست و هم جان سایر افراد. پس چه خودش را بکشد و چه غیر را، خودش را کشته است و به این ترتیب جمله جمله‌ای است مطلق که هم شامل انتحار می‌شود و هم شامل قتل نفس و کشتن غیر. چه بسا بتوان از ذیل آیه که می‌فرماید: ان‌الله کان بکم رحیما> استفاده کرد که منظور از این قتل نفسی که از آن نهی شده است، معنایی عمومی تر باشد به طوری که هم شامل کشتن غیر شود و هم شامل انتحار و هم شامل به خطر انداختن خویش گردد و خلاصه کاری کند که منجر به کشته شدن او شود، زیرا در ذیل آیه، نهی نام برده را به رحمت خدا تعلیل کرده و فرموده : این کار را مکنید زیرا خدا به شما مهربان است، و بر کسی پوشیده نیست که چنین تعلیلی با مطلق بودن معنا سازگارتر است. بنابراین تعلیل، آیه شریفه (29 سوره نساء) معنایی وسیع پیدا می‌کند و همین سازگاری موید آن است که بگوییم جمله تعلیل است برای جمله به تنهایی. در در مورد ذیل آیه 29 سوره نساء آمده است: یعنی: خداوند نسبت به شما مهربان است، نهی از خودکشی و انتحار می‌باشد، یعنی خداوند مهربان نه تنها راضی نمی‌شود دیگری شما را به قتل برساند، بلکه به خود شما هم اجازه نمی‌دهد که با رضایت خود، خویشتن را به دست نابودی بسپارید، در روایات اهل بیت‌(ع) نیز آیه فوق به همین معنی تفسیر شده است. > روایات مذکور در تفاسیری همچون تالیف (متوفی 548 ه-. ق) و قابل مشاهده است.
در در مورد جمله چندین نوع تفسیر بیان شده است که در واقع، هر یک احکام خاصی را به وجود آورده‌اند. این موارد عبارتند از: کشتن مسلمان حرام است، حرمت انتحار و خودکشی، وضو و غسل در هوای سرد با وجود خطر جانی، در حکم خودکشی است زیرا پیامبر(ص) در پاسخ سئوال از وضو و غسل در هوای سرد با وجود خطر جانی فرمود: یعنی: هرگز نفس محترمی را که خداوند آن را محترم داشته و قتلش را حرام کرده نکشید مگر آنکه به حق (مستحق کشتن باشد.)
نکته مهم در مورد آیه فوق این است که عبارت را هم می‌توان از ریشه و به معنای معنی کرد و هم می‌شود از ریشه و به معنای دانست. به این ترتیب آیه فوق را می‌توان به دو صورت معنی نمود: اول - نفسی را که خداوند ریختن خون او را حرام کرده نکشید، دوم - نفسی را که خداوند او را محترم قرار داده نکشید.

نکته مهم دیگری که در آیه 33 سوره اسراء قابل ذکر است کلمه می‌باشد. از ادات استثناء بوده و به معنی یا می‌باشد. نیز ناظر به موارد قصاص یا حد است. یعنی مواردی که فرد، به حق مستحق کشتن است مثل زنای محصنه یا قتل عمد.  برطبق عموم آیه فوق کسی مجاز نیست نفسی را که خداوند خون ریختنش را حرام کرده یا آن را محترم‌شمرده است، بکشد. نفس انسان نسبت به خودش نیز محترم بوده و از نظر خداوند دارای احترام شمرده می‌شود. بنابراین باید گفت، علاوه براینکه کشتن انسان‌های دیگر به ناحق حرام می‌باشد، خودکشی نیز حرام است، زیرا خودکشی یک عمل ناحق است. البته شبیه مضمون آیه 33 سوره اسراء در آیه 68 سوره فرقان هم آمده است که خداوند می‌فرماید: یعنی: نفس محترمی را که خداوند حرام کرده به قتل نمی‌رسانند مگر به حق. ‌
در مجموع، براساس آیات قرآن کریم، خودکشی و انتحار حرام است.

گفتار دوم: خودکشی از دیدگاه احادیث، اخبار و روایات (سنت)
از نظر شیعه، عبارت از (گفتار) یا (کردار) یا (سکوت و رفتار تاییدآمیز) معصوم(ع) در امور دینی است. نقل و حکایت سنت را، و گویند.

در مورد خودکشی روایات و احادیث متعددی وجود دارد که برخی از آنها عبارتنداز:
-‌ حضرت علی(ع) فرمود: - امام باقر(ع) فرمود: 12
- امام صادق(ع) فرمود: یعنی: خودتان را نکشید، همانا خداوند نسبت به شما مهربان است و هرکس از روی دشمنی و ستمگری چنین کاری کند ‌‌[یعنی خود را آلوده خوردن اموال دیگران به ناحق سازد و یا دست به انتحار و خودکشی بزند]‌‌‌‌ پس او را به زودی در آتش دوزخ درآوریم و این کار برای‌خدا آسان است. >
- در تالیف آمده است: حسن بن زید از پدرش از علی‌بن ابی‌طالب(ع) روایت کرد که فرمود: در کتب روایی، احادیث متعددی وجود دارند که براساس آنها یک فرد مومن، استوار و محکم و در عین حال انعطاف‌پذیر است. در واقع، انسان مومن به هیچ‌وجه در مقابل مشکلات کمر خم نمی‌کند و هرگز در برابر حوادث ناگوار روزگار تن به خودکشی نمی‌دهد. امام صادق(ع) فرمود: یعنی: مومن مثل کوه استوار است، هیچ مصیبتی او را تکان نمی‌دهد. در حقیقت، هرچه باران و برف ببارد و هرچه طوفان شدید باشد، کوه از جای خود تکان نمی‌خورد. مومن نیز همچون کوه پابرجاست و هیچ حادثه و مصیبتی او را دگرگون نمی‌کند. ‌ همچنین امام صادق(ع) در روایت دیگری فرمودند: یعنی: مومن مثل شاخه گندم می‌باشد. بدیهی است که شاخه گندم قابل انعطاف بوده و هر قدر که باد تند و شدید باشد، نمی‌تواند آن را از ریشه درآورد. جمع بین دو حدیث فوق چنین می‌شود که مومن درحالی که مثل شاخه گندم انعطاف‌پذیر است، همچون کوه نیز پابرجاست. بنابراین انسان مومن هرگز خودکشی نمی‌کند، زیرا همیشه به رحمت و کمک خداوند متعال امیدوار بوده و همواره در کارها می‌باشد و همانطور که خداوند فرموده است: یعنی: به درستی که خداوند توکل‌کنندگان را دوست دارد. (آیه 159 سوره آل‌عمران)